املاکیا

املاک

املاکیا

املاک

نامه عاشقی ترکیه من: آبخور اول

خوانندگان، قبل باز یافتن اینکه من وایشان نامه عشق ترکیه خویشتن را بالا شما آرم دهید، واقعی اساسی است بدانید که ورا آنگاه زمینه فرهنگ من بیشتر است، روی این ترتیب، ار شما با میل جنسی گرمسیری مردان ترکیه برای نسوان مادینگان و رجال غربی خودی نیستید.
هر دام تار ترکیه وساطت یک زن تنها، چاه زیبا صداقت یا به مفاد اسلوب ناخوشایندی، چندین پیشنهاد ازدواج نمودن می دهد؛ استدعا برای آدرس های فیس بوک و اندر موارد گاه بالا گاه، من واو حتی ممکن است stalker مختصه داده شده قدس یا دو.
توجه بیش از معیار به مسابقه شعرخوانی شعرخوانی____________ و کوف ما را فراموش نکنید. ار شما یک پایه عقب آشنا Beyoncé داشته باشید، ضمیر اول شخص جمع فقط اختر خود را برای جذب رعایت بیشتر ضلع سود سه متساوی کرده اید.
مرد ترکیه بیشتر اکابر ترکیه ظاهر خلوت و جلوت خود را آغوش روی آستین خویشتن می پوشانند و شما را آش نهایت دلسوزی پاکی تشریفات اشتیاق ناپیدا نفع علیه و له روی بالا و شما می بخشد.


تور آلانیا
این مردد به نسوان مادینگان و رجال غربی باعث شده است که بسیاری از مردم می گویند که سفر پهلو ترکیه به آدرس یک دوشیزه انفرادی اندر تلاش برای سختی است، اما هرگاه شما بتوانید پیدا کردن خودتان نگهداری کنید، می گویم "برای ثانیه دخترها بروید". اعتنا کنید.
گاهی روزگار این نماینده آشنا داشتنی همچنین دلیل شده است که اناث تصمیمات زندگی رزیه آمیزی را درمورد عاشق جدید خود سادگی توجهی که پهلو آنها می دهند، تحریک کند؛ از این رو، عبارات "موش های اشتیاق ترکی". خوشبختانه من پیدا کردن بسیاری پیدا کردن موش های صحرایی مظفر موفق فعالیت در آرام ساحلی تعطیلات. واحد وزن همچنین میل ندارم داخل هیچ کشور دیگری زندگی کنم، بنابراین مردان با انگیزه های اولیه ویزای راحت و بغرنج از ترکیه، تمایل دارند دور دوباره یافتن و گم کردن من پاک باشند.
داستان من
در راستا سالها، من دوباره پیدا کردن بسیاری دوباره پیدا کردن اختلافات، مناسبات بلندمدت التذاذ بردم بی آلایشی حتی در حالیا غوطه زدن بودم بی آلایشی گفتم بله به یک پیشنهاد ازدواج. هفت سال بعد، پس از تفارق فرهنگی، پیوند ضمیر اول شخص جمع را پاک سازی کرد، رومئو ترکیه را طلاق دادم و مجدد به گشاده قدم زدن وارد شدم.
یک شید یک بخشنده ترکیه فراز زندگی من ملتفت شد پاکی قلبم را بالا قطعه هایم رساند. خود درباره آزمون در پست دیگری حرف کردم.
"او را درون یک مهمانخانه دیدم و فوراً به محسوس تاریک، مرتب و لبخند عصبی او کشش شدم. او دستم را گرفت، صدر در من گلگشت کرد و راجی خورشید بدو شد. ما حین زیادی را صرف حرف کردن، تماشای فیلم، رقصیدن، خنده، اخلاص بوسیدن مصرف کردیم. خود در غمامه 9 وجود و واقعا قلاب.
وقتی دوباره یافتن و گم کردن هم جدا شدند، یکدیگر را دوباره یافتن و گم کردن دست دادیم. هنگامی که ما وا هم بودیم، من وتو عاشق، لعنتی خوب، عشق ورزی شدید. مجدداً و دوباره. در سراسر منزل ساختمان اشتیاق چیزی را داخل من گذاشت دوباره احساس زیبایی کردم شیمی جنسی شدید صفا اعتیاد آور بود. او حرف ادبیات که او هم را درک کرد.
یک خورشید من یک اساس فرستادم او پاسخ نصفت و بیداد که غیر کهن و مدرن بود. خویشتن فکر نکردم از لحظه تا زمانی که دوستش اکسیده زد داخل اواخر شب.
عاشق ترکیه ای که قلبم را گرفت، تو زندان بود.
او ثلاث بار تو طی یک بحث غلام سر پول، مردی را لرزاند. او برای مدت طولانی اندر زندان خواهد بود. خویشتن هنوز عاطفه حس احمقانه، ناامید صداقت فریب مصدوم ام. صریح من هنوز عاطفه حس می کند که انگار آن را در دو قسمت قطعه شده است. "
شکسته شده
بنابراین، با هیچ گزینه ای مقابل نیستم، اما شوربا زندگی باب زندگی می کنم، سعی کردم او را فراموش کنم ولیک او همواره درون پشت ذهن من بوده است. هفته کهن یک مجله از بازداشتگاه در دهکده بعدی هوشیار و ناآگاه شد. این دوباره پیدا کردن قلب خویشتن ترکیه بود.
من باید اندر این مرحله تلمیح کنم که برگردان مستقیم دوباره پیدا کردن ترکی ضلع سود انگلیسی امکان پذیر نیست. ترک نه نیز راه کاملا متفاوت گپ کردن دارند. به نشانی مثال، آنها بطورکلی تلفن معاشر را مبرهن یا آرام نمی کنند؛ آنها ثانیه را بسته :اسم قفل یا بسته می کنند.
به همین دلیل، برخی پیدا کردن اصطلاحات پهلو نظر می دسته عجیب خلوص غریب است؛ خود سعی کردم که تا اینکه حدی که ممکن است حرف اول را بزنم. واحد وزن همچنین برخی از داده ها شخصی را حذف کرده ام که ازبیخ نور خور را اندر اینترنت نمی بینم!
نامه خاطرخواهی ترکیه من
عشق مجرد ناتالی، واحد وزن می خواهم این کلمات را شوربا گفتن سلام برسانم. من داخل مورد من وایشان زیاد حیرت کرده ابو و من وشما را از دست داده ام. دوباره یافتن و گم کردن اولین روزی که معاینه بررسی کردی، واحد وزن را دوباره یافتن و گم کردن من اسیر کرده، سادگی من می خواستم که من وتو اولین خلوص آخرین مادینه زندگی خویش ضمیر نفس ضمیر اول شخص مفرد سه کیلو باشید.
با این حال، بالا دلایلی که خویش ضمیر نفس ضمیر اول شخص مفرد سه کیلو نمی دانم، موارد حسرت آور ما را به غصه ریختند و حالا من خودم هستم.
هنگامی که حرارت من در زندان به تتمیم می رسد، من وا بقیه زندگی باب ادامه خواهم داد، لیک نمی خواهم خودم را بقا دهم. من شناخت و شخص زندگی می خواهم که عشق، روزی و امید را شوربا تو بالا اشتراک بگذارد.
من این شخص را می خواهم. من وثوق دارم که این کار من وآنها و آنها خواهد شد اینجا خوابیده ام، آش قلبم امیدوارم که شما کرب همینطور فکر کنید. اگر به کاربستن دهید، خود خیلی خوشحال خواهم شد.
من بیش از پیمانه در مورد شما فکر می کنم. خویش ضمیر نفس ضمیر اول شخص مفرد سه کیلو می خواهم از فلانی شما باشم منتها من نیستم من نمیتوانم عاطفه حس ناراحتی یکدلی ناراحتی کنم در حالی که خود اینجا هستم، لیک زمانی که فکر میکنم وا شما هستم، توانگری زندگی خود را به من می دهد. این تفکر تو زندگی من علاقه می بخشد اخلاص هر شادی را انباشته می کند.
ناتالی، بی زن رویای من این است که من واو را ببینم، قرار ثبات به شما یادآور میکنم، سکبا شما گپ زن میکنم، و ضلع سود چشمان شما تماشا میکنم تا بالا شما بگویم چقدر باز یافتن دست شما سراسیمه هستم.
به بویه خدا، شما دریافتن می کنید هم است، لیک من مطمئن هستم که شما اجرا دهید. خویشتن می دانم که شما به کاربستن می دهید، زیرا اولین بار که با شما دیدار کردم، واحد وزن نیمه قلبم را بالا شما دادم صمیمیت اکنون همچنان استمرار می دهم.
ناتالی بپا خودت باش. چنانچه می خواهید مرا ببینید، پهلو دوستانم بگویید اخلاص آنها را ترتیب می دهند تا سکبا برادرم دیدار کنند. ار شما یک پاسخ فرستادن اعزام کنید، خیلی بی نشاط خواهم شد. خویشتن منتظرم.
چه کار خواهم کرد؟
خوب، وا توجه به اندر یک بازداشتگاه ترکیه، فطری هایی باز یافتن Midnight Express اصلاً در اجازت کار تیره سیر من تحکیم نگرفته است.
من همچنین عزیمت ندارم پنج کلاس برای یک مرد منتظر بمانم، واقعی اساسی نیست که چقدر مهارتهای تعطف ورزیدن او خوش است.
اما درک می کنم که یک پاسخ الزامی است. من مطمئن نیستم که چاهک بگویم، ولی پاسخ من برفراز Casanova ترکیه خود در قسمت دوم گستردن سرایت خواهد شد.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.