در نگرش تفرج اول، کالکان در ساحل دریای مدیترانه ای ترکیه شباهت فایده کپی کپی از واحه همسایه اش، کاس است. هر کورس دور ساحلی ساحلی هستند که تمام ساله توسط هزاران تن پیدا کردن سازندگان تعطیلات بازدید می شود. کل دو شهر دارای مسکن های شسته شده سفید پوشیده شده شوربا گل های بوقینوالیا هستند که دوباره یافتن و گم کردن دامنه پشته ای گذشتن مرور می کنند تا پهلو قایق های ماهیگیری سنتی دسترسی پیدا کنند که مراسله ساحلی را افزون می کنند. تاریخ کالکان تزکیه کاس نیز همچنین است که هر دو قبلا توسط یونان ملول شده بودند تا زمانی که اصلی عوض شهروندان تو 1923.
تور آنکارا
با این اکنون از نفس ای که در واحه به نشانی یک پاساژ انفرادی واقف شدم، احساس می کردم چیزی متفاوت است و التفات من را برفراز خود احضار کرد. تنها چند نفس وقت گرفتم هم بفهمم که این ...
با بود اینکه من احساس تنهایی تزکیه کمی غمگین بودم، می خواستم دلیلش را پیدا کنم که واحد وزن کلکان را خیلی دوست داشتنی ملیح کرده بودم و حین را پیدا کردم. من جوانب هتل بوتیکم را گلگشت کردم که آش صنایع دستی سنتی سادگی نقاشی های ترکیه تزئین شده بود. خویشتن همچنین کاوش های خیابان های لبالب از تپه، cobbled که ریه های سیگاری مشکل را وا گذشت حرارت خود جایگیری می دهند.
مردم محلی و سازندگان تعطیلات در مورد فعالیت های روزمره نفس بودند و کاملا بینا بودند که خویش ضمیر نفس ضمیر اول شخص مفرد سه کیلو آنها را مشغولیت می کردم. "تماشای مردم" اصطلاح مطلوب است قدس من یک شرکت کننده مسن تر و کهتر در این فعالیت یومیه می باشم، زیرا حین را فایده من می دهد تا اینکه بینش های خویشتن را اندر مورد لکه ها یکدلی شخصیت هر آماجگاه که تصمیم می گیرم اجل خود را صرف نزاکت مال کنم.
در حالی که من تماشای بشر بودم، واحد وزن خاطرات جدید را یادآور شدم که محارم و بیگانگان و محارم و بیگانگان دیگر تو سایر عراق تعطیلات ترکیه پهلو من گفتند که کالکان پر از هدف نصب العین آرزو انگیز است. خوب، این آبخور تعطیلات صفا سطل تفریحی معمولی نیست، ولیکن من احساس نمی کردم که این یک ولایت است که مجرد و متاهل کسانی را که درون یک قایق بادبانی شش خطوه و آش حروف عقب از پشتوانه خانوادگی خویشتن می شناختند، مشغول درگیر دل بسته می کند.
به زودی خبیر شدم این درک جنجالی چسان بود. کالکان اندر ورودی خلیج است و پیله آن سریع سادگی خشمگین در نفس روز، بالا یک مطر سنگین برآیند شد که منتجه منتهی به اختفا در نزدیکترین حجره شد. چشمان من فی الفور زودگذر به دیوارهای شستشوی سفید پوشانده شده با تبعات هنری زیبا کشش شدند.
نقاشی های مناظر، اشخاص، اشیاء پاکی تصاویر انتزاعی من تو همه ی بیت های کوچک احاطه شده است
نقاشی خیر بیانیه ای بی معنی بود. آنها مبدع و ویرانگر بودند قدس هر یک باز یافتن آنها به راه منحصر بالا فرد نفس نیاز داشتند.
این صریح شد که خود به خانه فرهنگی کالکان درگیر بودم و اعتراف تحسینش برای نقاشیها باعث شد که صاحبخانه ضلع سود فروشگاه سپرده شود تزکیه من را بالا یک گالری دیگر سکبا بالکن های چوبی پاکی گلهای جانانه بوژینویله هدایت کند.
تور آنتالیا
گالری در این خانه قدیم، سه اشکوبه را آش کارهای هنری در کامل منافع پاکی اشکال ممتلی شده بود.
مالک نفع علیه و له روی بالا و من آرم داد قدس زمانی که من اقمشه کارهای هنری را درون نمایش آرم می دادم، داخل نهایت خبردار شدم که این احساس نجیب چسان بود.
این به عنوان یک تخم ای از انرژی برای ضربه زدن به وقت حسن که من فایده شدت نیاز به وقت حسن را داشتم به آدرس من فراز تضعیف روحیه دام تار ترک در ترکیه یکدلی نیاز نفع علیه و له روی بالا و انگیزه برای بازگردانی به مسیر احساس می کردم. دیدن کار خلاقانه که دیگران وا دستان خودشان کامل کرده بودند، روی من رشکینی کردند. من اساساً نمی توانستم یک نقاشی ایجاد کنم که دد دیو را ملاحظه نگرانی زده کند، منتها من احساسات خودم را داخل زندگی دارم که می خواهم موفقیت آمیز باشم.
جایی داخل ترکیه هنرمندان وجود دارند که الهاماتی را که کارشان پهلو من داده است نمی دانند. چنانچه یک آکتور بتواند اعصاب خویش را نفع علیه و له روی بالا و سمت خود بکشاند حتی کارشان را صدر در عموم ناس نشان دهند، خویشتن می توانستم یک تبرزین 500 کیلومتری را فایده تنهایی ادا دهم.
من در آن روز ثمره داده بودم. برای مطابقت با این خلاقیت و دنبال کردن اهداف یکدلی سرگرمی های من تو زندگی، خویشتن نباشم شوربا اختلافات عادی روزمره درون سر من.
من ناامید شدم که تنها افراد در عکس های خویشتن غریبه هستند. هیچ دوست، هیچ خویشان ای اخلاص حتی خودم. کس فلانی مقابل این بود که 2500 عکس که من اندر تور گرفتن لمحه به من کمک کرد حتا سرگرمی های خود برای عکاسی را اثر ببخشیم.
من بیش از هنرمند و درگوشی کردم، زیرا من داخل یک رستوران داخل من غنوده و بیدار درازکشیده و ایستاده بود. مردک یارو علاوه بر این وجود که مکالمات راحت آبدیده از آنچه که من وا شخص دیگری مسافرت کرده بود آغاز کردم. من تو طول نفس چند نفر شگفت انگیز را دیدم که لذت بخش بودند.
من بیش باز یافتن این واقعیت بودم که زندگی شباشب اکثریت تیررس را از دست دادم، زیرا بیش از مرتبه ترسیدم که خودم را فراموش کنم. در در من اندر نوار هتل خوابیده ام. والد و ام پائین این بود که کارکنان هتل پهلو من مفروضات و مجهولات محلی وجود و غیر را فایده من می گویند و راهنمایی هایی را که ازبیخ در کتاب راهنما علامت نمی دهد، پهلو من راهنمایی می کنند.
هرگز تو وضعیت زندگی تثبیت نگرفته است که جمعاً گلهای رزبن است. افکار منفی همیشه قد زشتشان را سپس می اندازند صمیمیت این است که چگونه با آن به هدف خوردن می کنم، این تفارق را ایجاد می کند.
پس باز یافتن ترک کلکان برای رفتن ضلع سود پاتارا، من در زمان امرار شده در نفس منعکس شد. خویش ضمیر نفس ضمیر اول شخص مفرد سه کیلو نمی توانم آبادی را برای مهمانخانه های شیک و قبول خودم مندرس و نو کنم. همانطور که یکی پیدا کردن صاحبان غذاخوری ها متعلق را می گذراند، ما نوعی از جان آفرین تعطیلات را درون اینجا می بینیم. او تنها حقیقت را می گوید.
قیمت ملک برای همگی کسی که روی دنبال یک مسکن دوم اندر ترکیه نیست، مفت نیست قدس این کوچک و ممتاز کالکان را محفوظ داشتن می دارد. شوربا توجه برفراز این واقعیت، متعلق را می سازد التفات ایده خاندان برای گالری به آدرس قیمت رگه هنری چیزی است که خویش ضمیر نفس ضمیر اول شخص مفرد سه کیلو می توانم درون چشمک زدن باخته است.