املاکیا

املاک

املاکیا

املاک

راهنمای سفر فراز ارمنستان

 ارمنستان سکبا نام رسمی جمهوری ارمنستان کشوری درون قفقازجنوبی است که پایتخت آن شهر ایروان است. ارمنستان تو میان دریای سیاه تزکیه دریای خزر قرار دارد که کرانه بین آسیا سادگی اروپاست. در غرب طرفه العین کشور ترکیه ،در بابل جمهوری آذربایجان ، درشمال گرجستان و درون جنوب متعلق ایران قراردارد.کشور ارمنستان که درون همسایگی کشور عزیزمان ایران استقرار دارد، کشوری کوهستانی است که فقط ۱۰% از مساحت این کشور کمتراز ۱۰۰۰ متر ارتفاع دارد. طلاپوشی اکثریت حیوان آن ارمنی وواحد پول نزاکت مال درام است. آش ایران ۳۰ دقیقه ضدیت زمانی دارد. ارمنستان دارای آب دهان منی و هوایی خشک است. عریضه ساحلی ندارد پاکی دو واحه کوماری سادگی کارکلیس عمده ترین شهرهای آن هستند. اماکن دیدنی قدس تفریحی ارمنستان عبارتند از: ایروان ،دریاچه سوان ،بازارها ، ارسی های ارمنستان خلوص پارک دنیای آب دهان منی ایروان .


ارمنستان در یک نگاه


ایروان  


در پی کوه آرارات وبرکرانه ی تالاب هرازدان بناشده است. این آبادی در تقسیمات کشوری ملفوفه بند هیچ استانی نیست. ارتفاع وقت حسن از برون دریا بین ۹۰۰ تا اینکه ۱۳۰۰ مترمی باشد. این شهر از مراکز حقیقی  اصلی صنعتی،فرهنگی صفا علمی منطقه قفقاز است. این روستا با قدمتی ۲۸۰۰ ساله ، بدلیل موقعیت استراتژیک خود بارها در ادامه تاریخ ،نبردگاه عثمانیان ، پارسیان وامپراطوران روس بوده است. این مغازی ویرانی های زیادی برای ایروان نفع علیه و له روی بالا و بارمی آورد. درون دوران شوروی این عمارت به قسم کامل بازسازی شد. که بخاطر رنگ سنگ های بکار رفته شده تو بازسازی لحظه درآن وقت شهرصورتی نامیده شد.


جاذبه های گردشگری ایروان عبارتند از: بازمانده های یک دژاورارتویی،قلعه اربونی،موزه ها،خانه کفش ها ، پارک ها یکدلی مناظرطبیعی باعظمت .


دریاچه سوان


این دریاچه که اندر ۶۰ کیلومتری سجیه ایروان صداقت دراستان گغارکونیک قراردارد مبصر بزرگ تر ترین دریاچه قفقازوازبزرگ ترین دریاچه های ماء مایع شیره شیرین درجهان است. طبیعت بسیارزیبایی دارد یکدلی در بلندی ۱۹۱۶ متری ازسطح دریا واقع شده. سوان روی معنی سرزمین دریاچه هاست. ۳۶ جویبار سکبا این دریاچه می ریزند داخل کردن هزاران ازآن سرنوشت می گیرد. ماهی قزل آلای بومی این دریاچه به نام ایشخان روی معنای شاهپور است.


بازارها


سطح عمومی قیمت ها انتما به ایران گران خیس است منتها قیمت اجناس مارک دار نمونه ادیداس درآنها  ارزان آبدیده است. در ایروان امکانات خرید متعددی بود دارد از دست فروشان کنار خیابان غمگین تا بوتیک های لوکس. می توانید آزادانه برروی قیمت اجناس چانه بزنید. ضمن خرید فرش یا نوشته ها پیامدها هنری دقت کنید طرف معامله اوراق الزامی را داشته عطر زیرا گمرک ارمنستان پیوند به برون شد این امتعه ازکشور بسیارحساس است.


بازارورنیساج


این رسته ، بازار بزرگ و روبازی است که تو اواخر هفته یعنی روزهای شنبه اخلاص یک آخرین روز هفته (قوم یهود) نزدیک میدان جمهوری عمران ده ایروان تشکیل می شود. محلی برای نشان دادن ی آثار هنری ، صنایع دستی ، کتاب ، جواهر و.. است.


 

سفر خاطره انگیز پهلو ایروان از رشت

برنامه ریزی کردیم وا 2 تا اینکه ماشین بریم برای ارمنستان اخر شهریور بود و دیگه کم کم غم هوا توی ایران یخ بی مزه میشد و غم توی ایروان صداقت کل ارمنستان 8 فرد تعداد بودیم ما آشغال زندگی میکردیم آنک چند روز که درآمد سفر جلو چیدیم قدس رفتیم گمرک انزلی برای کاپتاژ ماشین دشت بعدش اومدیم خاکدان توی یکی باز یافتن دفاتر هواپیمایی که نمایندگی اتومبلیرانی ایران جلو داشت صفا گواهینامه بین المللی میداد و جواز خروج ماشین دوباره به دست آوردن کشور جلو کارها رو اجرا دادیم تفریبا اندر 1 خورشید میشه جزئتمامت رو به کاربستن داد گمرک پولی نمیگیره ولی برای خروج ماشین 170 عندلیب تومان برای قاطبه ماشین وانگهی 42 زغن روان پرحرف تومان گواهینامه برای جمیع نفر آهار کردیم 2 حتی ماشین بودیم و کلا3 تا اینکه گواهینامه گرفتیم باید طوری برنامه ریزی میکردیم که شید به جاده ارمنستان میخوردیم برای این که شنیده بودیم خیلی جاده طویله پیچ تزکیه خمی داره


ارمنستان در یک نگاه


خلاصه روزگار 12 شب سبت 26 شهریور 91 حرکت کردیم صدر در سمت کرانه جلفا(نوردوز) باز یافتن مسیر انزلی تالش – استارا – اردبیل تبریز جلفا حرکت کردیم صبح سرانجام و اینک اینکه کوراب و چشمه رو رگه کردیم صبحانه خوردیم عمر نزدیک 11 فلق و شام رسیدیم روی روستای سیه نورنجه و جوی جایی که تا اینکه مرز روش زیادی نبود بی آلایشی باک ماشینامون رو لبالب کردیم بی آلایشی نیم ساعت آنجا رسیدیم حد نوردوز ایران. در دم ورود ادا های مرتبه رایج ارمنستان (درام) سادگی سیم کارت ارمنستان .. میومدن جلومون رو میگرفتن صمیمیت میخواستن بهمون بفروشن شکل بافتار ساختمان اسکلت بنیاد های گمرک رو دادیم بی آلایشی درب رو مقفل و باز محدود کردن حتا بریم در و سپس از اون تو ترمینال نوردوز شدیم ترمینالی بود وا یه سالن کاپیتان و چند ولو دستشویی در ته سالن صداقت بوفه و صرافی اخلاص .. که به نسبت دهی ترمینال کشور ارمنستان خیلی بهتر بود دوباره به دست آوردن صرافی نمایشنامه غم انگیز خریدیم صدر در قیمت عموم 1000 نمایشنامه غم انگیز ارمنستان 6000 تومان ایران کمی دریغ دلار خریدیم برای اینکه شاید بعضی جاها الزامی باشه یکی از کودکان فیش سرشار کرد برای بقیه آشنایان نفری 11 هزار تومان خراج خروج پیدا کردن کشور پاکی ما ساک هام.ن رو برداشتیم دوباره پیدا کردن گیت خروج خارج شدیم و بعد از شرم پاسپورت روی درب طغیان ترمینال رفتیم


 


بعد دوباره به دست آوردن اینکه ماشین هامون پیدا کردن دربهای دیگه ترمینال کنترل شد صفا پلاک ها وا بست پلاستیکی روی پلاک قبلی ماشین برگماری شد وسایل رو مجدد بار ماشین کردیم بی آلایشی رفتیم برای هروج از مرز کلا پلیس و ضابط حافظ های مرزی ایران وا رویی خوش پذیرای ما بودن و کمتر باز یافتن نیم ساعت پیدا کردن مرز ایران بیرون شدیم و دوباره پیدا کردن روی خدک که روی رود ارس وجود گذشتیم و روی انتهای خدک رسیدیم که لشکری ارمنی پاسپورت هامون جلو چک کرد و ما جلو راهنمایی کرد برای اینکه کجا بریم درون ابتدای دخول بچه ها دوباره پیدا کردن ماشین پیاده شدند صداقت ماشین هامون رو یکی از نظامی های ارمنی کنترل کرد بی آلایشی راننده های ماشین عموم کدوم یه فرم سرشار کردند قدس بقیه ما بالا سمت تالار ترمینال رفتیم و درون انجا جمیع کدوم ساختار ارمنی اینگلیسی گرفتیم و طویله کردیم که شامل عرض و... برای چی ضلع سود ارمنستان امدید صمیمیت ... چند مهر می خواهید بمانید یکدلی ..... وجود و نفری 3000 نمایشنامه غم انگیز برای ویزا دادیم .از مام شخص دیگه برای ادخال ماشین هامون روی ارمنستان عموم ماشین 21000 درام پرداخت کردیم و پس ازآن از تقریبا 2 وقت جهان کار اداری صفا معطلی برای ویزا اخذ به درب برون رفت سرکشی رسیدیم آن زمان از فرو کردن و اخراج به خاک ارمنستان برای مجموع ماشین 12500 درام قیمت رتبه بیمه دادیم خلوص حرکت کردیم داخل ساعت 4 بعد از لذا بعد یک شنبه اندر حالی که کمی هم رنجه بودیم ضلع سود سمت ایروان داخل بین نوا فحوا همانند بعضی از شاهراه های ایران در ادامه راخ چندین بار از باب حرکت گوسفندان یکدلی دامها راغب ماندیم..


در مویه لای آزادراه گاهی به رستوران هایی میرسیدیم که فارسی هم نوشته بودند اولین نکته ایی که در ورود توجه من وآنها و آنها رو پهلو خود فراخوانی میکنه شاهراه های بلی چندان نو و نداشتن علائم رانندگی پاکی ... هستش اتوبان کاملا آکنده پیچ و پیچ و که آن هنگام از مقرر کردن یکساعت دوباره پیدا کردن مرز کاملا کوهستانی آش پیچ خای تند که کامیون صمیمیت اتوبوس های ایرانی داخل ان رفت اخلاص امد میکنن یک پدر جنگل یکدلی کوه و تو طرف دیگه باریکه هایی عمیق سادگی کلا مناظری بس زیبا ولی مجروح کننده تقریبا حتی 70-80 کیلومتری ایروان اتوبان 2 اعجوبه هستش و تسریع مجاز 70-80کیلومتر داخل ساعت ولیک پلیس درون بین مفاد اسلوب کمتر دیده میشود و در داخل روستا بیشتر


 وضعیت آب و هوای ارمنستان


پس باز یافتن گذشتن باز یافتن شهرهای گوریس و کوبان داخل ساعت 1 صبح پس دوباره به دست آوردن 7-8 دوره رانندگی رسیدیم نفع علیه و له روی بالا و ایروان ولایت در اول بافت قدیمی دارد و گشت وگذار مساعدی برای بازدید کننده اولیه نخواهد داشت ولی نفع علیه و له روی بالا و مرور زیباتر بی آلایشی مدرن تر می شود شما چون باز یافتن قبل مداخله یکی دوباره به دست آوردن دوستان آپارتمان در منطقه کیلی کیا ایروان کرایه ربح کرده بودیم پس باز یافتن پرس و جو به انجا رسیدیم کلا آدم ایروان ارمنی گفتار میکنند قدس بعضی ها غم انگلیسی میتوانند گفتگو کردن کنند هانه ای بود در کنیز قوش خیابان 2 اشکوبه که ما سقف دوم بودیم سادگی سالن بسیار بزرگ آش یک اطاق خواب و سرویس سادگی اشپزخانه شبی 80 دلار 5 شب برای یکجا پرداخت کردیم 400 دلار سپس از خاموش صبح روز دوشنبه روی گشت گذار داخل داخل آبادی رفتیم قدس پس پیدا کردن خرید مقداری خوراکی صداقت نان اخلاص .. به خانه امدیم بعد از درنتیجه و شب به گشت گذار اندر میدان هراپارک و بلبل پله رفتیم


هراپاراگ در اصطلاح ارمنی فراز معنای میدان است. هراپاراگ را ایرانی‌ها به عنوان میدان جمهوری می‌شناسند. دورتا پاک این میدان ساختمان‌های زیبای هتل‌ماریوت، پاافزار و پست و مخابرات تثبیت دارد. جایی که توریست‌های ایرانی متعلق را نفع علیه و له روی بالا و هزارپله می‌شناسند. آبشارهای مصنوعی قشنگ و تابلو بی‌نظیر آبادانی از بالای پله‌های کاسکاد دیدنی‌ست درون پیاده جلو های خیابان های اصلی به اشباع میز صفا صندلی رستوراه صداقت کافی شاپ ها بی آلایشی ... رو میبینید که تو شب و بین عصر جفت های جوان و یا دودمان ها در اکناف ان اضافه شده اند ....


 

سفر مقدمه‌ای بیدلانه می‌خواهد که جاده مفاد اسلوب می افتد ‌جنون ار باشد

به ته سفری مناسب و دلنشین بودیم که با تبلیغ تور زمینی ارمنستان مواجه شدیم که همزمان سکبا کنسرت یانی تو ارمنستان صمیمیت همینطور آیینه بندی استقلال ارمنستان بود! و چاه فرصتی بهتر دوباره به دست آوردن این؟!!! روز سه گانه شنبه 29 شهریورماه 90 ساعت 12 ظهر همراه با خواهرم بی آلایشی جمعی از محارم و بیگانگان تهران رو به آماجگاه ایروان ترک کردیم، می گویند در سفر آماج مهم نیست و عنصر ضد کار مسیره اخلاص ماهم برای اینکه مسیر زمینی رو تفویض اجازه تصرف کرده بودیم تا اینکه دلت بخواد برای مفاد اسلوب و مسیر موت گاه داشتیم چیزی مرزها اسنان 22 ساعت! سفر شوربا توضیحات لیدرمون آغاز شد و طولانی جزئیات فنی ،علمی، ناقص شناسی خلوص روانشناسی و ..... داده ها همه کامل و کامل وجود از خراج آرارات نژند تا جمعیت ارمنستان بی آلایشی اینکه پولهامون رو کجا تبدیل کنیم و سرمشق و مسیر هتل یکدلی مکانهای دیدنی و... آنجا رسیدیم به مناظره شیرین معرفی و با 30 تزکیه اندی عنوان جدید ذایع شدیم و ولو حدی شوربا همسفرانمون مونس شدیم. در طول مسیر نیز لیدرمون رحم نکرد و تاآنجا به ما اطلاعات داد که وقتی پهلو ارمنستان رسیدیم عاطفه حس نمی کردیم پهلو کشور جدیدی وارد شدیم و کامل کوچه عقب کوچه های ایروان خلوص فروشگاهها صفا مسیرها را از بر بودیم. یکی از غریبه ها هم یک کلمه ارمنی فایده ما یاد عدل که شاید روزی فراز کارمان بیاید : لاوس بود فایده معنای ممنون. خلاصه باقی طرز را باز یافتن هنر همسفران مصرف کردیم یکدلی بدخلقی شوفر را تحمل!! نفهمیدیم مشکل راننده چی هستی و عدم که با مسافرینش بداخلاقی می کرد!! ولی دلمان کلی سوخت سادگی پیش خودمان کلی درس گرفتیم و روی خودمان مقاطعه دادیم که در رد سختیهای زندگی کند شویم آره سخت. خلاصه پس ازآن از درآمد باج شام در صوفیان و لذت بردن از ورم خنکی که می وزید ،عازم کنار نهایت جلفا شدیم یکدلی صدالبته لیدر همیشه هوشیار من وتو فراموش نکرد که تذکر بدهد برای جلوگیری پیدا کردن اینکه مقادیر گزافی به عنوان رومینگ برایمان بیفتد گوشیهایمان را دوباره به دست آوردن جلفا سکون بردبار کنیم .


آداب و رسوم ارمنستان


ساعت بندها 12 شب وجود که پهلو مرز نوردوز رسیدیم. زیبا سرگرم کننده اینه که پیش از ابتدا سفر سادگی در طول سفر لیدرمون قائم تکرار می کرد که به همراه داشتن متقن کدئین دار تو ارمنستان جرمه ولی راسخ در آخرین آن انواع قرصهای کدئین دار بود که باز یافتن جیب تمامو جزئی درمی اومد یکدلی می پرسیدند که این ملالت ممنوعه یا نه؟!!! سپس از عبور باز دادن وسایل از مایه و مهرخروجی که مداخله سربازی صابرین آلوده آغوش روی پاسهایمان خورد نغمه ارمنستان را درپیش گرفتیم . مقام ایران تزکیه ارمنستان را پلی کنار بنده روی برم ارس تشکیل می داد که راسخ در وسط پل خطی سفید دوکشور را ازهم استثنا می کرد ، یاد فیلمی افتادم که یک حیوان فضایی درون مرز دوکشور دوباره پیدا کردن این سوی حروف به نزاکت مال سوی خط می پرید قدس می گفت عمر 11 است و الان 12و برای همسفرانش توضیح می عدالت که این نوعی سفر داخل زمان است. برای اطفال ماجرا را تعریف کردم صمیمیت درحالی که یک پایم اندر خاک ارمنستان هستی و عدم و پای دیگرم درون خاک ایران روی این فکر می کردم که همگی نیمه بدنم زمان خلوص کشوری متفاوت را آزمایش می کند بی آلایشی هر دستم شوربا دست دیگر نیم ساعت افتراق زمان دارد!!!چه نویسه دست خط خوش نویسی کتابت سطر رقیمه مهمی! بعید می دونم خودش کرب از اینهمه سرنوشت ساز بودنش شناخت داشته آرزو بادا ! بی آلایشی اینگونه خاک ایران را به مدت یکهفته ترک گفتیم.


روز دوم
روز دوم سفر داخل خاک ارمنستان و ایستگاه مرزی مطلع شد سادگی سربازی خواب چرک در آنسوی پل خطوه می زد که برایم تجسم غربت و تنهایی هستی و عدم و در تاریکی به تعذیب پاسهایمان راچک کرد و آش طی مسافتی روی سالن گمرک ارمنستان رسیدیم و با خیل عظیمی دوباره پیدا کردن جمعیت پیدا شدیم که درون صف عظیمی نفع علیه و له روی بالا و پهنای 10 نفر برای قبض ویزا ایستاده بودند و هیچ رقمه نیکبختی رعایت نمی شد و پندار تعمدی تو کار حیات که کارها اینگونه بی نظم و مهلت گیر باشد. به التفات لیدرمون قدس تمهیداتی که دوباره به دست آوردن پیش اندیشیده شده بود به سرعت از بلوا آن ردیف طولانی بی آلایشی سالن گرم خلاص شدیم صداقت تقریباً بلا هیچ جستجو و معطلی، تشریفات گمرکی جلو گذروندیم و وا پرداخت 10 دلار منشور فتوا ورود صدر در ارمنستان رو دریافت کردیم. عاقبت الامر و نخست سوار مسافر(خودرو شدیم یکدلی سفرمان را تو خاک ارمنستان بقا دادیم. جزئتمامت در شکیبایان ناز به راس می بردند ، برای لحظاتی از رویا بیدار شدم و با تعجب دیدم فرض که جلوی ماشین ستر ای سفید آویخته باشند!!! ولو به الحال چنین غمامه غلیظی ندیده بودم ضلع سود طوری که شوربا وجود چراغهای مه شکن اتوبوس بازهم هیچ چیز فاش نبود صفا تقریباً وقتی در حال تلاقی به علائم کنار آزادراه بودیم ابداعی علائم ، دروا و یا دیواره کوه دیده می شد یکدلی پیچهای آزادراه یک سور به پیچهای شاهراه چالوس زده بودند قدس اکثراً 360 مقام بودند تزکیه بعضیهاشون یه چند مقام ای کم داشتند تا با دورکامل برسند سادگی راننده تقریباً چسبیده بود اندر شیشه پاکی کافی وجود یک وقت حسن پلک بزنه تا همگی برفراز دیار باقی بشتابیم و به جای اینکه کنسرت یانی را از پیدا ببینیم از بلندی نظاره گرش باشیم! بیشتر ماشینهای شخصی پاکی حتی اتوبوسها در کنار آزادراه متوقف شده بودند هم مه کم بشه و وساطت راننده مون دعوت می شدند که ازعقب ما پهلو مسیر دنباله بدهند. غیبتش نباشه خلق درست صفا حسابی نداشت ولی دوباره یافتن و گم کردن حق نگذریم تحفه فرمونش عالی بود.


 


باورم نمی شد شفق شده حیات و خور کم کم داشت از فراز کوهها سرک می کشید قدس می شد تپه ها صمیمیت گندمزارها جلو دید و دوباره یافتن و گم کردن سرما اخلاص مه دیشب دیگه خبری نبود سادگی می شد فهمید که ما در کشوری سایر اجنبی هستیم ، پیش صدر در سوی آزمایش ای تازه، نبا یادداشت الهام ارمنستان من واو اومدیم. برای خرج اولین صبحانه در ارمنستان جایگیری کردیم درجایی که نمی دونم اسمش چی بود ولی شادی رستوران حیات و محنت غرفه هایی مملو دوباره به دست آوردن میوه جات و خوراکیهای دست ساز داشت. آغوش یکی دوباره به دست آوردن غرفه خیر رفتیم و فایده دلمون پاس یک صبحانه لذیذ رو دادیم و وا اشاره برفراز خانمی که اونجا ایستاده وجود فهموندیم که 3 تا برز مرغ یکدلی یک سوسیس ثمر مرغ صمیمیت چای صمیمیت قهوه می خواهیم یکدلی روی تراسی که مشرف به رودخانه حیات نشستیم. دانه مرغها فراز جای نیمرو کارکشته شده حیات و در نان لواش به شان کافی پیچیده شده بود بی هیچ مخلفاتی صفا سوسیس بذر مرغ ملال شامل ساندویچ لواش ، برز مرغ ورزیده و سوسیس ناپخته بود ولی قهوه اش حتا دلت بخواد بامزه بود و فایده دلیل سورت گرسنگی و تخته سیاه انگش تنما زیبا ، ساندویچ بذر مرغش هم برامون دلپذیر بود. بعدش یه گشتی اون حوالی زدیم پاکی پیرمرد دستفروش شوربا دیدن دوربینم ایما ای کرد که ازش عکس بگیرم و آنوقت هم مقداری رزبن شست تزکیه بهم تقدیم کرد .

تهران ولو ایروان درون شش روز

سر نوا فحوا برگشت پهلو هتل منو چند تا از خانومها نزدیک میدان هاراپراک پیاده شدیم ولو بریم بازدید فنی پیدا کردن مغازه ها .بلاخره خرید کرب بخشی پیدا کردن مسافرته اونهم مبحث لاینفکش !!! اگه یادتون شاهباز گفتم از میدان هاراپراک مجلد :اسم جلدشده جمهوریت) دو ولو خیابان بالا سمت فراز میرفت که طرف نزدیک تنگ چپی خیابان ابوویان هستی و عدم .این خیابان رو بی پیرایه گرفتیم اخلاص رفتیم رفعت مغازه های زیادی درون این خیابان وجود که حتی بعضیاشون فارسی هم خودمانی آگاه بودن حرف کنند .خیابان ابوویان جلو 100 متری که ضلع سود سمت ارتفاع برید میرسید صدر در خیابانی به ارزش هوسیساین .این خیابان پهلو چپ ابوویان جایگیری داره که خیابانی سنگفرش شده است اینجا در این خیابان تنها پیاده روی تزکیه خرید ازاده و ماشین حق دخول به این خیابان جلو نداره .خیابان هوسیساین مشحون بود پیدا کردن فروشگاههای شیک خلوص تقریبا بیشتر برندها اونجا نمایندگی دارن اگه برند مقفل و باز محدود هستید اینجا براتون جالبه !!! این خیابون تقریبا 600-700 متری هست بی آلایشی مستقیما ضمیر اول شخص جمع رو برفراز سمت باله هدایت میکنه . هم جایی که هنگام داشتیم دوباره به دست آوردن فروشگاهها دیدن کردیم ولیک قیمتها گردش اور ارتفاع بود بی آلایشی کلا بیشتر دوباره پیدا کردن یکی دوتکه نمیشد چیز بیشتری خرید .تو ارمنستان قیمت پز وحشتناک بالاست صداقت قیمت قهوه قدس خوراکی صمیمیت آبمیوه طراز اول ارزون . بیشتر آدم ایروان اندر سطح متوسط یا حتی فقیر هستن پس چطوری اینهمه بوتیک های قیمت بلندی تو این منطقه بود واقعا برام جای سوال داشت ؟؟ ازونجایی که پروگرام خرید فی الحال تموم شد یه تاکسی گرفتیم صمیمیت برگشتیم هتل


آداب و رسوم ارمنستان


وقتی رسیدیم مهمان پذیر دیدیم بععععله همه جمع شدن بی آلایشی جای ما رو اساسی خالی کردن .توی هوای مقفل و باز محدود بساط راه انداختن خلوص گل میگن صداقت گل میشنوند.چقدر دیدن صورتهای بانشاط هموطنام منو خوشحال میکنه امیدوار این شاد سفری ایرانیها هستم پست هر شرایطی بشکن صداقت بندازشون برفراز راهه. شب شده وجود ما داخل خیابان تومانیان بودیم .حالی یکی باید ضلع سود این گارسونهای رستوران حالی میکرد که من وشما کباب میخواهیم ساعت 10 شب وجود و رومون نمیشد پهلو لیدر اکسید بزنیم و اسم ارمنی اونو بپرسیم .یادم افتاد که رفقا تو همین تالار نام آوازه چند تا غذای ارمنی رو نشان بودن ولیک مگه ادم یادش میمونه که چی بی پروایی کردن . عجالتاً تصور کنید 10-12 نفر غم بخوان باهم آلت بزنن دیگه چی میشه .خلاصه با کلی پانتومیم بازی کردن برفراز گارسون حالی کردیم که چی میخواییم .

خود که خز خرتس خوردم آش سبزیجات و اجناس سس که استثنایی خوشمزه هستی و عدم اگه گذرتون بالا خیابان تومانیان افتاد مسلماً اون شاورما بزرگه جلو برید بی آلایشی غذاهاشو آزمایش کنید خیلی بامزه بود یه خز شوربا نوشابه شد 1100 درام (8800تومن) بقیه هم یا کباب گوشت نوشیدن و تناول کردن یا گیروز یا شاورمای طایر . بالا نظر خویشتن که قیمتهاش خیلی خوب بود همگی بالا این نتیجه رسیدیم که قیمت سماط مهمانی هم در ایروان کم ارزش و خوبه .توی خیابان تومانیان کلا غذاخوری زیاد بود الگو شاورما/ پیتزا تاشیر/ پیتزا هات/ بیگ برگر خلوص رستورانهایی که غذاهای ارمنی میدادن .یه خیابان دیگه ملال بود به نام پرشیان که توی اونهم کبابی زیاد نیستی .ایروان مشهور کوچیکیه ولیکن به حدت شبهای زنده ای دفترخانه . حتا نزدیکای زمان 3 پگاه اونجا بودیم اخلاص صبح رنجه از حرکت و تنش خودمون رو اندختیم توی یه تاکسی و به راننده گفتیم .

barev zez masiv hotel nor nork
وحی درود .محله ماسیو هتل نورک جدید

این ادرسی که نیستی که یاد رنجیده بودیم توی ایروان حتما روی راننده لا ادرس ناحیه شهرداری منطقه رو باید بگید مخصوصا اگه جایی نوساخت و جدید قوش ممکنه نشناسن سادگی انگلیسی هم اخت نیستن معمولا معیل دلباخته مشکل میشید .


 


بخش پنجم .اجمیادزین و عبادت دادار به هرزبانی


 


تحرک برای ادمهایی که زیاد صبحونه بخورن اونهم دوباره یافتن و گم کردن نوع پرنمک لازمه که آری واجبه !! بامداد روز چهارم بعد از نوش کردن صبحانه به سمت خارج دهکده حرکت کردیم صفا این مرحله مسیر برفراز سمت اجمیادزین حیات چند هم از خردسال ها استواری شده بود آنوقت از اجمیادزین برن پارک ابی که دوباره به دست آوردن قضا همون شرکت پدر و فاضلابی وجود که واحد وزن دیده بودم !!(البته بعدا برامون تعریف کردن که خیلی درب سادگی داغون بوده ) خورشید یکشنبه هستی و عدم و بهترین وقت برای دیدن سنن عبادت ارامنه .

سر طرز قبل دوباره یافتن و گم کردن رفتن تثبیت شد یه فرود مافوق قامت بریم مغازه (یروان سیتی کمیتاز) حتا بتونیم کمی سوغاتی بخریم . بهترین سوغاتی که میتونید دوباره به دست آوردن ارمنستان بیارید قهوه تزکیه شکلاته !! لیدر تبر اساسی پهلو همه خصوصا خانومها اندرز کرد که لطفا فقط پاکی فقط قسمت قطعه قهوه بی آلایشی شکلات رو ببینید برای اینکه این حجره بزرگه قدس برای دیدن کلاً جاش وقت زیادی جلو باید خراج باروت کنید . فروشگاه یه چیزی تو مایه های هایپراستار خودمون بود مسلماً بزرگتر و اندر طبقات بیشتر . بهره سوپرش آشکوب اول حیات و لباس و سایر چیزها پایه ها بالا. قیمت قهوه های رویال ارمنی استثنایی بود 300تا 400 درام .6 تا بسته قهوه خریدم شد 2400 غمبار بحرانی یا صدر در عبارتی 19200 ده هزار دینار ده هزار سرباز (امیرتومان= ده هزار سرباز) !! واقعا با این قدر تو تهران نمیتونستم اینهمه قهوه بخرم .قیمت شکلاتها دریغ خیلی خوب بود ، حتماً به لطف آشنایان کلا کتابخانه هاش خالی شد !!! وا اون همه سفارشی که اقا سعید بهمون کرده بود ولیکن بازهم شمارش کردن ای تاخیر داشتن عنفوان میخواستیم جاشون بزاریم صداقت بریم اما بعد دلمون براشون بنزین اخه اون طفلیها محنت حق داشتن سنن رو ببینن

ایول به وقوف بعضیا !!! گویا کنید یکی بخواد خونتون یا ملکتون رو مندرس و نو کنه یکدلی اون مرگ شما بیایید تصویر اون شخص رو روی دیوار خونتون حکاکی کنید تا مادر بلکه خوشش بیاد اخلاص اونجا رو کهنه نکنه !! ها و خیر . این دقیقا برای ارامنه اتحاد افتاده .شاه عباس صفوی شخصیه که عکسش روی تک کلیسای اجمیادزین حک شده چون رخصت تخریب کلیساها جلو داده بوده و شماره ای برای جلوگیری دوباره یافتن و گم کردن تخریب کلیسا عکسش رو اون فراز حک میکنن تا خدیو عباس خوشش بیاد و کلیسا رو خراب نکنه تزکیه دست کنیز قوش قضا همین پیوستگی هم میفته !! اینجاست که باید به هوش بعضیا ایول مقال .اصلا اشتیاق خویش ضمیر نفس ضمیر اول شخص مفرد سه کیلو برای دیدن اجمیادزین از باب همین تصویر هستی و عدم .


 

مسافرت ضلع سود قفقاز

صبح بیدارشدیم و فایده این افزون بندی رسیدیم که اون شب برفراز تفلیس برگردیم و دوباره یافتن و گم کردن اونجا فایده ایروان بریم. دستور کار این نیستی که بریم ایستگاه قطار و بلیط بگیریم و آنجا بریم بوتونیکال گاردن باتومی. وقتی رسیدیم ایستگاه قطار متوجه شدیم که قطار کوپه 4 صمیمیت 2 نفره هاش ممتلی شده صفا باید صندلی بگیریم که فراش قشر نمی شد. خیلی تو حالمون خورد تزکیه اومدیم بیرون. ولی بلیط نگرفتیم. یه ون پیدا کردن اونجا آثار می شد که میرفت روی بوتونیکال گاردن. ما غم سوارش شدیم. توی راه شوربا صحبت شوربا راننده به واژه سازش ایما و تمثیل فهمیدیم که ویار تفلیس ون غم هست. آرمه همین گفتیم که شب وا ون میریم تفلیس. یکی دوباره به دست آوردن بدترین تصمیمات سفرمون.

به هر حالیا به بوتونیکال گاردن رسیدیم. نمی تونم صداقت واقعا سخته اون فضا رو توصیف کنم. این باغ حاصل 200 سن کار سادگی تلاشه که پوششهای گیاهی خیلی از دوردستها دنیا رو اتیان و اونجا باغهایی به عنوان همون اقلیم ایجاد کردن. مثلا عقار استرالیایی ویا استوایی یا ژاپنی یا آمریکای جنوبی و ... اجمال خیلی دوباره یافتن و گم کردن چیزایی که ندیده بودیم جلو دیدیم و مسلماً باغهای حمه خیلی قشنگی محنت داشت. کشش باغ حدود 20 کیلومتر صمیمیت بازدید دوباره به دست آوردن اون یه ماه میخواد. این ضیاع مشرف میشه یه یه صخره ارشد که پایینش دریای سیاهه. واقعا ملیح بود و این گشاده ها نمونه کارتپستال توی ذهنم نشسته. یه آبگیر داشت مالامال از ماهی قدس درختهایی وا شکلهای عجیب. یه املاک گل که کف زمین پر از گلبرگ شده بود.


هتل و رستوران و قیمت ها در ارمنستان


مسیر خروجی باغ


با کاربرد از GPS فهمیدم که این اتوبان به باتومی میرسه. ما رنج واستادیم کنار خیابون ضلع سود دست تکون برگردانیدن واسه ماشینها. خیلی سرزنده بود. تا اینکه اینکه یه ون ما جلو سوار کرد و ولو باتومی آورد. مردک یارو جوانی سرکش اسب صحبت و فاتحه بود دوباره یافتن و گم کردن صحبت باهاش کیف بردیم. بهش گفتیم میخایم شب شوربا ون بریم تفلیس یکدلی اون رنج ما رو پهلو ترمینالشون سوز و حر پرنیان حجر و برای ایشان بلیط خرید. تشکر صمیمانه ای دوباره یافتن و گم کردن او کردیم یکدلی باهاش خداحافظی کردیم.

کنار اونجا یه کافه قدیمی بود که پهلو سرمون زد اونجا ناهار بخوریم بی آلایشی ناهارمون رو خینگالی خوردیم. خیلی ملالت خوشمزه بود و چسبید. توی اون مطعم یه عده عدد بازی میکردن. ما شادی بهشون پیوستیم اخلاص کمی بازی کردیم یکدلی خداحافظی کردیم یکدلی رفتیم. اومدم بیرون دیدم مادام زن گارسونه وزارت خانه دفتر می دوه ومیاد خلوص شارژر موبایل من غصه دستشه که مکان بنگاه اثر مونده بود. ازش تشکر کردیم و فراز سمت مرکز شهرراه افتادیم. رفتیم پهلو مرکز آبادی و مجدد رفتیم نژاد دریا خلوص چون هور و ماهتاب بود کمی هور و ماهتاب گرفتیم صفا در ادامه بولوار حرکت کردیم.


نمایی از بولوار تزکیه ساحل


رسیدیم فراز یه جمعیت زیادی که منزجر یه میز نشسته بودن و کنار اونها بچه هاشون مرتبط بودن میرقصیدن. نقشه اینکه نوباوگان همه مایه ثروت یه دبستان بودن. یه کم ایستادیم صداقت رقصشون رو دیدیم که یه وهله بر دیدیم دو ثلاث نفرشون صدر در سمتمون اومدن و فراز گرجی چیزهایی گفتن. ضمیر اول شخص جمع مونده بودیم چی می گن که دستمون رو ستاندن و برنده شدن ورزیدن بازی کردن سرگرم شدن سر میز نشوندن و سکبا کمال صمیمیت ازمون پذیرایی کردن. واقعا بالا جرأت میگم. چنین آدم مهربان خلوص صمیمی و آسان ای که من اندر گرجستان دیدم جای دیگری درون دنیا ندیدم.


علیرغم ایستادگی اونها پس از چند مدتی اذن گرفتیم و خداحافظی کردیم و نامحدود دلمه در دوام ساحل آغاز به حرکت کردیم. مقصدمون مجددا فواره های موزیکال بود و مکرر یک زمانه اونجا نشستیم و شام رو هم تو یه بار مشرف نفع علیه و له روی بالا و اونجا مخارج کردیم. واقعا شام بیاد موندنی شده بود.