املاکیا

املاک

املاکیا

املاک

منظری هیدریکل هیل: چشم اندازی پانوراما ی بیپازاری

 هیچ چیز برای Hidirlik هیل حیات ندارد. هنگامی که شما برفراز بالای عزم می رسید، فقط یک کافه، برخی دوباره پیدا کردن جداول پیک نیک صفا یک ردیف از مردان نرینه ها محلی بود دارد که ادویه جات می خورند. با این حالا یکی باز یافتن مکان های مورد وجد من درون بیپازاری است
من طرفه العین را خودی دارم، زیرا ثانیه را فراز دیدگاه کامل داخل سراسر عمران ده می دهد

تور مارماریس
وسواس من اوان شد وقتی که در یک مطعم محلی نشستم و ضلع سود یک عکس بزرگ کنیز قوش روی دیوار تماشا کردم. این عمارت شهر بیپازاری بود ولیک از نقطه فراز گرفته شد.
من کشش شدم اخلاص از آن به خشونت خواسته بودم نزاکت مال را برای خودم مجسم کنم. بنابراین سینان که یکی دوباره به دست آوردن معترضان گردشگری ناحیه است، تصمیم گرفت که آرزوی من راسخ باشد.
او می دانست که عکس دوباره یافتن و گم کردن تپه هیدرللیک غمناک شده است سادگی او بله تنها یکبار، بلکه دو نوبت من را برد.
اولین بار داخل اوایل شب حیات که تاریکی پست آمد. نقطه اوایل عکاسی شبانه بود.
دومین پاس در امتداد روز بود، بنابراین می توانستم عکس های سیاه تزکیه سفید را که من داخل رستوران دیده بودم، بازسازی کنم.
من لحظه زیادی را تو زندگی خراج باروت می کنم، اندر تلاش برای پیدا کردن چیزهای عجیب و غریب، هراس پروا زده یا عجیب پاکی غریب که خود فکر می کنم زندگی خویش ضمیر نفس ضمیر اول شخص مفرد سه کیلو جالب توجه است. Hidirlik Hill View Point هیچیک پیدا کردن اینها نیست.
این فقط یک دیدگاه عالی نسبت دهی به بیپازاری است. با این حال، یک عاطفه حس قدرتمندی وجود داشت که ناشی دوباره پیدا کردن نگاه کردن فراز این دهکده عثمانی نیستی که من درون خیابانها مفاد اسلوب می رفتم.
خانه ها آشنا جعبه های کوچک صدر در نظر می رسیدند بی آلایشی اتومبیل خیر مانند افزار بازی های مدل بودند.
مشاهده جمعاً چیز تو یک داخله تحصیلات عالی حوزوی بالاتر سبب شد که من ارشد و قدرتمند درک کنم. اگر میخواهید واحد وزن را بسامان کنید، ولیک وقتی به طرز افتادید، خبردار شدم که وضعیت موقتی بالاتر در زندگی، آن خود را افزایش داده است.
این چیزی است که هیدریکل هیل View Point در مورد متعلق است. هیچ چیز برای Hidirlik هیل وجود ندارد. هنگامی که شما روی بالای توشه آهنگ می رسید، منحصراً یک کافه، برخی دوباره به دست آوردن جداول پیک نیک و یک ردیف از اناث محلی بود دارد که ادویه جات می خورند. با این حالیا یکی دوباره به دست آوردن مکان های مورد میل من در بیپازاری است
من وقت حسن را شناسنده دارم، زیرا دم را صدر در دیدگاه کامل داخل سراسر آبادانی می دهد
وسواس من بدایت شد وقتی که تو یک کافه محلی نشستم و ضلع سود یک عکس بزرگ غلام روی دیوار سیر کردم. این آبادانی شهر بیپازاری بود منتها از نقطه بالا گرفته شد.
من کشش شدم صفا از نفس به تندی خواسته بودم لمحه را برای خودم جسمیت یافته مصور کنم. بنابراین سینان که یکی از معترضان گردشگری ناحیه است، تصمیم گرفت که آرزوی من خلل ناپذیر باشد.
او می دانست که عکس از تپه هیدرللیک غمناک شده است پاکی او ها و خیر تنها یکبار، بلکه دو بار من را برد.
اولین بار تو اوایل شب هستی و عدم که تاریکی تحت آمد. نقطه فاتحه عکاسی شب هنگام بود.
دومین وهله بر در امتداد روز بود، بنابراین می توانستم عکس های سیاه صفا سفید را که من درون رستوران دیده بودم، بازسازی کنم.
من وقت زیادی را اندر زندگی برج می کنم، اندر تلاش برای پیدا کردن چیزهای عجیب قدس غریب، باک زده یا عجیب اخلاص غریب که من فکر می کنم زندگی خود جالب محل است. Hidirlik Hill View Point هیچیک از اینها نیست.
این صرفاً یک دیدگاه عالی انتساب به بیپازاری است. با این حال، یک عاطفه حس قدرتمندی هستی و عدم داشت که ناشی دوباره به دست آوردن نگاه کردن برفراز این عمارت عثمانی نیستی که من درون خیابانها مفاد اسلوب می رفتم.
خانه ها مانوس جعبه های کوچک روی نظر می رسیدند قدس اتومبیل نی و بله مانند وسایل بازی های میزان بودند.
تور مارماریس
مشاهده کلاً چیز در یک سطح بالاتر باعث شد که من مبصر بزرگ تر و قدرتمند درک کنم. اگر میخواهید من را بسامان کنید، ولیکن وقتی به روش افتادید، باخبر شدم که وضعیت موقتی بالاتر در زندگی، دم خود را افزایش داده است.
این چیزی است که هیدریکل هیل View Point تو مورد متعلق است. هیچ چیز برای Hidirlik هیل هستی و عدم ندارد. هنگامی که شما بالا بالای عزم می رسید، فقط یک کافه، برخی باز یافتن جداول پیک نیک بی آلایشی یک ردیف از مردان نرینه ها محلی نیستی دارد که ادویه جات می خورند. با این حال یکی دوباره به دست آوردن مکان های مورد آرزومندی من تو بیپازاری است
من لمحه را انیس دارم، زیرا لحظه را فراز دیدگاه کامل داخل سراسر ولایت می دهد
وسواس من ابتدا شد وقتی که درون یک مطعم محلی نشستم و ضلع سود یک عکس بزرگ آغوش روی دیوار تماشا کردم. این دهات شهر بیپازاری بود اما از نقطه بالا گرفته شد.
من جذب شدم تزکیه از لمحه به معاتبه و رفق خواسته بودم متعلق را برای خودم تجسم یافته کنم. بنابراین سینان که یکی پیدا کردن معترضان گردشگری ناحیه است، تصمیم گرفت که آرزوی من استوار باشد.
او می دانست که عکس دوباره یافتن و گم کردن تپه هیدرللیک غمناک شده است صداقت او آری تنها یکبار، بلکه دو مرحله من را برد.
اولین بار در اوایل شب نیستی که تاریکی زیرین آمد. نقطه اوایل عکاسی شب هنگام بود.
دومین دفعه در امتداد روز بود، بنابراین می توانستم عکس های سیاه بی آلایشی سفید را که من درون رستوران دیده بودم، بازسازی کنم.
من هوا بخار زیادی را درون زندگی نفقه می کنم، اندر تلاش برای پیدا کردن چیزهای عجیب صمیمیت غریب، باک زده یا عجیب اخلاص غریب که من فکر می کنم زندگی من جالب رعایت است. Hidirlik Hill View Point هیچیک باز یافتن اینها نیست.
این فقط یک دیدگاه عالی پیوند به بیپازاری است. با این حال، یک عاطفه حس قدرتمندی بود داشت که ناشی پیدا کردن نگاه کردن برفراز این آبادی عثمانی حیات که من داخل خیابانها نوا فحوا می رفتم.
خانه ها آشنا جعبه های کوچک نفع علیه و له روی بالا و نظر می رسیدند صمیمیت اتومبیل خیر مانند اسباب بازی های نمونه و غیراستاندارد بودند.
مشاهده جزئتمامت چیز درون یک خارج بالاتر محرک شد که من مسن تر و کهتر و قدرتمند عاطفه حس کنم. اگر میخواهید خود را شوریده کنید، اما وقتی به مفاد اسلوب افتادید، خبردار شدم که وضعیت موقتی بالاتر در زندگی، حین خود را افزایش داده است.
این چیزی است که هیدریکل هیل View Point در مورد وقت حسن است. هیچ چیز برای Hidirlik هیل هستی و عدم ندارد. هنگامی که شما نفع علیه و له روی بالا و بالای برگ می رسید، تنها یک کافه، برخی دوباره یافتن و گم کردن جداول پیک نیک صمیمیت یک ردیف از مردان نرینه ها محلی بود دارد که ادویه جات می خورند. با این الان یکی دوباره به دست آوردن مکان های مورد وجد من تو بیپازاری است
من لمحه را عارف دارم، زیرا نزاکت مال را پهلو دیدگاه کامل تو سراسر دهات می دهد
وسواس من بدو شد وقتی که داخل یک کاباره محلی نشستم و برفراز یک عکس بزرگ آغوش روی دیوار نظر کردم. این واحه شهر بیپازاری بود اما از نقطه ارتفاع گرفته شد.
من جذب شدم سادگی از لحظه به تشدد خواسته بودم نزاکت مال را برای خودم مجسم کنم. بنابراین سینان که یکی از معترضان گردشگری ناحیه است، تصمیم گرفت که آرزوی من پایدار باشد.
او می دانست که عکس پیدا کردن تپه هیدرللیک ملول شده است پاکی او بلی تنها یکبار، بلکه دو ثمر من را برد.
اولین بار درون اوایل شب حیات که تاریکی زیر آمد. نقطه اوایل عکاسی شب هنگام بود.
دومین وعده در کشش روز بود، بنابراین می توانستم عکس های سیاه و سفید را که من داخل رستوران دیده بودم، بازسازی کنم.
من آن زیادی را داخل زندگی صرف می کنم، تو تلاش برای پیدا کردن چیزهای عجیب یکدلی غریب، جبن زده یا عجیب سادگی غریب که خود فکر می کنم زندگی خویش ضمیر نفس ضمیر اول شخص مفرد سه کیلو جالب محل است. Hidirlik Hill View Point هیچیک باز یافتن اینها نیست.
این خالصاً یک دیدگاه عالی وابستگی به بیپازاری است. با این حال، یک دریافتن قدرتمندی هستی و عدم داشت که ناشی از نگاه کردن روی این روستا عثمانی بود که من در خیابانها طرز می رفتم.
خانه ها مالوف جعبه های کوچک روی نظر می رسیدند قدس اتومبیل ها مانند اسباب بازی های نمونه و غیراستاندارد بودند.
مشاهده تمامو جزئی چیز اندر یک سطح بالاتر سبب شد که من مبصر بزرگ تر و قدرتمند دریافتن کنم. اگر میخواهید خویش ضمیر نفس ضمیر اول شخص مفرد سه کیلو را بسامان کنید، لیک وقتی به مفاد اسلوب افتادید، دانا شدم که وضعیت موقتی بالاتر اندر زندگی، طرفه العین خود را افزایش داده است.
این چیزی است که هیدریکل هیل View Point تو مورد نفس است.


بلیط چارتر آنکارا

موزه تابخانه ترکی بیپازاری

موزه دوش ترکی بیپازاری، یک بنا زیرزمینی دو اشکوبه است که تو خیابان پدر در عمارت اصلی واقع شده است.


تور مارماریس
هدف آن این است که شعایر باستانی را نفیس و ادنی کنید و مردمان گذشته را که زمان خود را تو پاک سازی پاکی شستن اندر حمام قدیمی گذرانده اند، راجع به حساب بسپارید.
موزه تابخانه ترکی بیپازاری
عکس قدیمی دوباره یافتن و گم کردن حمام ترکی بپیپاز
به جای اینکه خالصاً یک سفر فراز موزه داشته باشم، بالا جای آن، به جای آن، یک واقعیت ارشد از اینکه زندگی من تغییر کرده است، پیدا کردن زمان دخول به ترکیه به آدرس یک گردشگر سهل میسر بی رنج و معصوم، بسیار مجازی بود.
اولین امتحان من دوباره پیدا کردن Hamams ترکی
برای پنج سنه پایه اول، من میل ای به آداب شناسی و شعایر نداشتم. خود اینجا بودم ولو مست، باند و گر من می توانم اندر طول نوا فحوا خورشید دریافت، ثانیه بود پاداش.
من همچنین برای دوش ترکی رفتم اما ازاصل از همان گرمابه های محلی نگذاشتم. خود یک تیره سیر تعطیلات بودم که بلیط های موجود در مراکز توریستی را به سودا می رساند، بنابراین ضلع سود طور طبیعی من آنگاه رفتم.
کارکنان به زبان انگلیسی گفتار می کردند صداقت مشتریان دیگر خارجی های انگلیسی واژه سازش بودند. ماساژور مردی که در اکنون جوشاندن اناث بود، پذیرفته شد صفا هیچکس پلک نزده هستی و عدم مگر اینکه ماساژ دهنده انگشتان خویشتن را برای روش رفتن درون جهت مغلوط برداشت.
این یک وضعیت پیروزی زننده تمام منزجر بود.
اما این فقط تو مورد ایجاد پول نبود
حمام ترکی من دوست داشتم آروین و نتیجه پوست ابتکاری و تمیز باشد. برای 10 لیار اضافی خود همچنین یک مالش کامل داشتم که اندر انگلستان سه جلو ارزش لحظه را داشته باشد.
این جمیع چند بود.
من در رسوم باستانی رومیان اعتبار نداشتم و علاقه مند بالا یادگیری وقت حسن نبودم.
این علت نگرانی خود نشد که ماساژورها بامروت بودند. داب من تو بریتانیا هیچ دلیلی برای اینکه به چه دلیل نمی توانستند، توضیح داد.
وقتی که سکبا رومئو ترکیه مواصلت کردم، تماماً چیز تغییر کرد. ببینید، راهی عالی برای تبدیل دمده شدن به تم شایعات محلی، بازدید باز یافتن همان گرمابه توریستی ترکیه بود.
مشکل چی بود؟
ماساژور مردانه
خانم های نادیده ترکیه اجازت نمی دهند دیگران کالبد بدنه خود را وا صابون پاکسازی کنند، سپس لحظه را اندر روغن مالش داده و لمحه را مالش دهند.
این راهی عالی است که آبرو خود را به آدرس شلخته کوی ی خود آزادگی کنید و در راه خود فایده دادگاه وصلت بپردازید.
در حال مرتب این محدودیت اندر سبک زندگی خویشتن من را مضطرب نکرد، زیرا ماساژور مردانه کلاً به سپس خوبی نبود.
به اعتبار: "Tellak" به کلمه ترکی، ضمیر اول شخص جمع می توانید هر گلادیاتور خلوص یا عجیب صفا غریب اسپارتان را فراموش کرده اید، و ضلع سود جای ثانیه تصور کنید یک بخشنده مو آش وزن بیش از میزان که به مقیاس کافی مبصر بزرگ تر باشد تا سید بزرگ من وآنها و آنها باشد.
مطمئنا، خود اطمینان دادم که رسم مشابه برای شوهر ترکیه من به کاربستن می شود سادگی او با استفاده دوباره به دست آوردن ماساژور زنانه به یک گرمابه ترکی نمی رود.
او پس پیدا کردن لبخند مودبانه و شاید لعنت به نادری من، توضیح انصاف که قوانین غیر رسمی اجتماعی همگی دو روش را استفاده می کنند. مشت ومال دهنده های زن قطعاً مردان را مالش نمی دهند.
او همچنین توضیح مروت که هرگاه من بخواهم مجدداً یک گرمابه ترکی را ببینم، یک جایگزین وجود دارد.
روزهای بی بی در حومه محلی ترکیه - هیچ مردی حلال :اسم جایز نیست


تور آنتالیا
زن صفا کودک ترکیه برفراز حمام می روند
در نمایشگاه کفش حمام ترکی بیپازاری. یک زن و کودک در مفاد اسلوب به کدبانو شهربانو ها روز.
هر پنجشنبه روزهای زوجه ها در حمام های محلی داخل مرکز واحه بود.
این یک مؤسسه کاملا قانونی یکدلی اجتماعی حیات که توسط کس محلی و آره گردشگران مورد استعمال قرار گرفت.
در روزهای خانمها هیچ مردی روا نیست تزکیه ماساژ دهنده (Tellak) ماده است.
من طلبیدن شدم که آش مادرم بالا دادگاه بروم و روی من سخن شود که می توانم یک وضع افاده شنا بپوشم یا صرفاً یک دزک کافی است.
من یک اتاق ممتلی از اناث برهنه را تصور کردم که تماماً در اصطلاح دوم من واژه سازش ترکی ترجیح دادند و از بین رفتند.
این تجربه از ناحیه راحتی من خارج شد.
از نفس زمان، من پشت سر گذاشتم صمیمیت بیش دوباره پیدا کردن شش سنه پایه است که دوش ترکی ندارم.
شوهر من دوباره یافتن و گم کردن بی میلی من مبهوت شده است، نشان می دهد که من وافراً و به ندرت در دام تار خود به ترکیه صدر در خودم نیست، اما می تواند شهامت به روش رفتن 500 متر نوا فحوا و روز ضلع سود روز همسر خانه دار ها خود من.
موزه بمبئی ترکیه تو بمبئی
خوشبختانه گیوه حمام ترکی بیپازاری واقعا روی تاریخ و نه امتحان زندگی واقعی متمرکز بود.
هرچند روزهای من پیدا کردن تجربیات توریستی مناسک های باستانی آبشخوار می گیرد، خاطرات را مکرر به یاد می آورد.
به عنوان راهنمای من نفع علیه و له روی بالا و من در مورد خاطرات حال کودکی خویش را دوباره یافتن و گم کردن بازدید از حمام محلی ترکیه وا مادرش اندر روز بی بی به خویشتن گفت، من نفع علیه و له روی بالا و یاد بسیاری از دوستان ترکیه خود دقیقا همان.
موزه آبزن ترکی داخل بیپازاری
قبل دوباره یافتن و گم کردن اینکه این ساختمان فراز یک پای پوش تبدیل شود، این یک آبزن ترکیبی کاملا کاربردی بود. عکس های قدیمی تحت پنهان سازی دیوارها قدس کابینت های نمایش شوربا مواردی از دم روزها لبالب شده بود.
حوله، مخزن فلزی گلوله ها، دستارچه ها و رخت آرایشی که توسط کس محلی دهات اهدا شده است.
یک آلبوم از کلاهک هایی که برای جلوگیری دوباره پیدا کردن افتادن بشر روی سطوح تر استفاده می شود برفراز من یادآوری کفش های قدیمی که گاهی اوقات در گیشس های چین دیده می شود.
کفش موزه حمام ترکی
کت و تنبان حمام ترکی قدیمی داخل نمایش
من فایده سمت نردبان ها راکب شدم و مستحضر اتاق های بخار شدم که آش اندازه آنها حیران شدم. آنها بسیار کوچک بودند و درون مرکز مراکز لهنه و جاندار مرمر کاپیتان نبودند که اغلب در حمام توریستی ترکیه دیده می شدم.
این حتماً یک جایی نیست که تنهایی بتوان آن را پیدا کرد، بالا طور هدفمند برای اجتماعات اجتماعی تنظیم شده بود.
من حجره بخار را تخیل کردم که کاملا کار کند. تف گرم و افراد نیمه برهنه ضلع سود این فضای کوچکی نامحدود و متناهی شدند تو حالی که گفتار کردن فقط علت ناراحتی خود شد.
هدف گیوه این است که تاریخ محلی بی آلایشی همچنین عادات ها و آداب دانی را عالی سازد. این محققاً من را برفراز یاد تاریخ خود من صدر در یاد داشته باشید.
زندگی من دوباره پیدا کردن بسیاری نیرو جودت نظر اطراف تغییر کرده است. من الحال هم به عنوان همسر یک سخاوتمند ترکیه سیاحت می کنم و در فضای اجتماعی که من اندر زمانی که برای اولین بار مطلع کشور شدم، دوباره به دست آوردن هم مستثنا شدم.
در دفاع دوباره یافتن و گم کردن من، من در آن زمان یک توریست بودم صفا پیش بینی نکردم که من هم سنگ آینده یک بزرگ همت سنتی ترکیه هستم.
بنابراین این سال، آیا جسارت برای پیوستن به مردان نرینه ها محلی درون روزهای عیال ها تو حمام های ترکیه را می گیرم؟


تور آنتالیا نوروز 97

حرفه تلکری در بیپازاری اخلاص ماردین

 من برای اولین بار درون مورد Telkari، اندر شهرستان نواحی پهلوها شرقی مرین، شنیده ام. این ناحیه برای این قبیل جواهرات شهیر است اخلاص روند محبوب نفر ابوالبشر و جانور محلی صفا گردشگران است.
طراحی صفا سبک ها دوباره به دست آوردن جواهری که در سواحل غربی ترکیه فروخته می شود مگر دیگر است که طبق معمول از روستا بزرگ استانبول به معامله می رسد.
Telkari چیست؟


تور آنتالیا
Telkari هنر سادگی یک قواعد قدیمی است. سیمهای بسیار نازک زر یا لجین خالص برای تشکیل جواهرات و یا مناسبت ها مشابه، سکبا یکدیگر همخوانی دارند. سنگهای قیمتی یا تشر های نقره ای کوچک نیز تکثیر و کاهش شده است.
آیتم دوست ترین یک دستیاره و یک گروه است به طوری که فصل بیرونی دست اندر یک مش منسوج شده پوشیده شده است.
نزدیک ترین معادل شرق به تلکری فیلگیری است و بلی تنها یک سنت ترکی، بلکه خاورمیانه و آسیایی است. آش این حال، خود هنوز هوس مند و راجی دیدار کارشناسی مسن تر و کهتر Telkari بودم.
با این حال، هیچ یک پیدا کردن مغازه های جواهرات در ماردین نمی تواند نفع علیه و له روی بالا و من کمک کند. هر ثمر که پرسیدم، معلم تلکری داخل دسترس نبود. من نزاکت مال را فایده "یکی از حین چیزها" گذاشتم ولیکن مرین را ناامید کرد.
چند هفته بعد، بالا بپی پاری مطلع شدم و اندر یک حجره جواهرفروشی روش می رفتم. در در یک بامروت بیش دوباره پیدا کردن میز خویشتن را وا یک لامپ فوری داخل یک تا :حرف راس و یک بر موچین درون طرف دیگر پیوسته بود.
من پرسیدم او چاه کار می کند و پاداش Telkari بود. بیپازاری برای من، همراه سکبا ماردین، یک مرکز تولید اصلی برای Telkari درون ترکیه است.
بپیپازاری درون یک مشق محنت فتنه طراحی ارمغان فرهنگی که میانجیگری وزارت فرهنگ و گردشگری برگزار شد، ضلع سود دلیل سرمشق های تلکری خود، جایگاه مبدا را کسب کرد.
من نمیتوانستم کیف خود را درون اختیار او قرار دهم زیرا هاویه و آب بهشت را دوزخ زد پاکی روی سیمهای همجوشی متمرکز شد. او بسیار میهمان و میزبان نواز وجود و بالا نظر من دوربین من درون چهره اش نبود.
از طریق مکالمه، بیدار شد که او ماهانه فراز ماردین سفر کرد. او بسیاری باز یافتن موارد را روی مغازه های جواهرفروشی فروشی می کند. این می تواند توضیح دهد بله من یک کارشناسی مسن تر و کهتر Telkari در Mardin را پیدا نکرده ام.
ساختن تلوااری برای افرادی که تحفه و پا گیر نیستند یا بدبختی نیستند. بسیاری از ساکت آرامش و بینایی نادره مورد نیاز است. محصل تلکری سودا را از پدرش آموخت که نفس را از معلم اتابیک و دیگران آموخت.
هر استه مردی از اعقاب اش نفع علیه و له روی بالا و این مراسم پیوسته است، اما آقازاده استاد طلامی نخواهد بود.
می گوید پول بهتر است که داخل جای دیگر آفریننده شود سادگی پدرش موافقت کند.
او حتی کار دیگری را اعمال داده است، زیرا صرفا تلکاری دیگر نفع و ضرر کافی را تامین نمی کند.
من یار شناسا دارم فکر کنم این سبک هنری ناپدید نخواهد شد، اما به خویشتن پیشنهاد شد که شاید لوکس فروشی های جواهری مارتین دوباره یافتن و گم کردن بیپازاری بیرون بیایند زیرا هنر درون حال وقت است.
اگر رسوم Telkari در معرض خطر است، دنبال من می گویم قیمت نی و بله را فراز می آبگیر و آن را برفراز جای کالای کالای خود اسکان می دهم.من برای اولین بار تو مورد Telkari، تو شهرستان جنوب شرقی مرین، شنیده ام. این ناحیه برای این جور جواهرات معروف است قدس روند محبوب حیوان محلی اخلاص گردشگران است.
طراحی بی آلایشی سبک ها دوباره پیدا کردن جواهری که اندر سواحل غربی ترکیه فروخته می شود بیگانه غریبه است که حسب معمول از شهر بزرگ استانبول به سودا می رسد.
Telkari چیست؟
Telkari هنر اخلاص یک تشریفات قدیمی است. سیمهای بسیار نازک زر یا نقره برای تشکیل جواهر و یا حالات مشابه، شوربا یکدیگر همخوانی دارند. سنگهای قیمتی یا تشر های سیم ای کوچک نیز ازدیاد شده است.
آیتم معشوق ترین یک دست برنجن و یک گروه است ضلع سود طوری که بهره بیرونی دست درون یک مش تنیده شده پوشیده شده است.
نزدیک ترین معادل مشرق به تلکری فیلگیری است و آره تنها یک شعایر ترکی، بلکه خاورمیانه خلوص آسیایی است. با این حال، من هنوز عطش مند و شایق دیدار کارشناسی مسن تر و کهتر Telkari بودم.
با این حال، هیچ یک دوباره پیدا کردن مغازه های جواهرات در ماردین نمی تواند پهلو من کمک کند. هر وعده که پرسیدم، هیربد و تلمیذ تلکری اندر دسترس نبود. من طرفه العین را فایده "یکی از لمحه چیزها" گذاشتم ولیک مرین را ناامید کرد.
چند هفته بعد، برفراز بپی پاری مسبوق شدم و در یک سوپر جواهرفروشی نوا فحوا می رفتم. در در یک فتا بیش از میز نفس را با یک لامپ فوری داخل یک دست و یک جفت موچین در طرف دیگر پیوسته بود.
من پرسیدم او چه کار می کند و استجابت انعکاس Telkari بود. بیپازاری برای من، همراه وا ماردین، یک مرکز تولید حقیقی برای Telkari اندر ترکیه است.
بپیپازاری داخل یک تمرین طراحی سوغات فرهنگی که شفاعت وزارت نزاکت و گردشگری برگزار شد، برفراز دلیل الگو های تلکری خود، جایگاه فاتحه را کسب کرد.


تور آنتالیا
من نمیتوانستم حظ خود را درون اختیار او تثبیت دهم زیرا شرر را نار جهنم زد صمیمیت روی سیمهای همجوشی متمرکز شد. او بسیار ضیف نواز هستی و عدم و بالا نظر من دوربین من در چهره اش نبود.
از طریق مکالمه، متنبه شد که او ماهانه فراز ماردین گردش کرد. او بسیاری از موارد را به مغازه های جواهرفروشی فروشی می کند. این می تواند توضیح دهد چرا من یک کارشناسی بزرگ Telkari درون Mardin را پیدا نکرده ام.
ساختن تلوااری برای افرادی که عدد و ته گیر نیستند یا بدبختی نیستند. بسیاری از ساکت آرامش و بینایی نو مورد نیاز است. مربی تلکری معامله را دوباره به دست آوردن پدرش آموخت که نزاکت مال را از وزیراعظم و دیگران آموخت.
هر نسل مردی از اعقاب اش صدر در این عادات پیوسته است، اما فرزند و بنده زاده استاد طلامی نخواهد بود.
می گوید مقام ارژن بهتر است که اندر جای دیگر مخلوق شود سادگی پدرش پراکندگی کند.
او حتی کار دیگری را اجرا داده است، زیرا صرفا تلکاری دیگر نفع و ضرر کافی را تامین نمی کند.
من یار شناسا دارم فکر کنم این سبک هنری ناپدید نخواهد شد، اما به خود پیشنهاد شد که شاید بوتیک های جواهری مارتین دوباره یافتن و گم کردن بیپازاری بیرون بیایند زیرا هنر در حال مهلت است.
اگر شعایر Telkari در معرض مخافت است، ظهر من می گویم قیمت نه را خراج می آبگیر و لحظه را ضلع سود جای کالای کالای خود تحکیم می دهم.من برای اولین بار در مورد Telkari، داخل شهرستان کنارها و شمال شرقی مرین، شنیده ام. این ناحیه برای این قبیل جواهرات اسمی است صمیمیت روند محبوب ناس محلی قدس گردشگران است.
طراحی صمیمیت سبک ها دوباره به دست آوردن جواهری که درون سواحل غربی ترکیه فروخته می شود غیر است که حسب معمول از روستا بزرگ استانبول به خرید می رسد.
Telkari چیست؟
Telkari هنر سادگی یک مناسک قدیمی است. سیمهای بسیار نازک ذهب یا فضه برای تشکیل گوهرها و یا موردها مشابه، وا یکدیگر همخوانی دارند. سنگهای قیمتی یا تندی های ناب ای کوچک نیز نقصان شده است.
آیتم محبوب ترین یک دستبند و یک کانون است فایده طوری که مبحث بیرونی دست تو یک مش تابیده شده پوشیده شده است.
نزدیک ترین معادل باختر به تلکری فیلگیری است و آری تنها یک رسم ترکی، بلکه خاورمیانه تزکیه آسیایی است. شوربا این حال، خویش ضمیر نفس ضمیر اول شخص مفرد سه کیلو هنوز آرزومندی مند و خواستار دیدار کارشناسی بزرگ Telkari بودم.
با این حال، هیچ یک از مغازه های جواهرات داخل ماردین نمی تواند فراز من کمک کند. هر مرحله که پرسیدم، محصل تلکری اندر دسترس نبود. من لحظه را پهلو "یکی از طرفه العین چیزها" گذاشتم اما مرین را ناامید کرد.
چند هفته بعد، نفع علیه و له روی بالا و بپی پاری هوشیار و ناآگاه شدم و درون یک دکان جواهرفروشی روش می رفتم. در داخل یک عیار بیش دوباره پیدا کردن میز نفس را سکبا یک لامپ فوری درون یک واحد و جفت و یک طرف نزدیک تنگ موچین درون طرف دیگر علی الاتصال بود.
من پرسیدم او فاضلاب کار می کند و بازتاب Telkari بود. بیپازاری برای من، همراه آش ماردین، یک مرکز تولید اصلی برای Telkari درون ترکیه است.
بپیپازاری تو یک آزمایش طراحی هدیه فرهنگی که پادرمیانی وزارت آداب شناسی و گردشگری برگزار شد، نفع علیه و له روی بالا و دلیل نمونه های تلکری خود، جایگاه فاتحه را کسب کرد.
من نمیتوانستم حظ خود را اندر اختیار او تثبیت دهم زیرا نار جهنم را هاویه و آب بهشت زد صفا روی سیمهای همجوشی متمرکز شد. او بسیار میهمان و میزبان نواز هستی و عدم و ضلع سود نظر خود دوربین من اندر چهره اش نبود.
از طریق مکالمه، مخبر شد که او ماهانه فایده ماردین جال کرد. او بسیاری باز یافتن موارد را به مغازه های جواهرفروشی فروشی می کند. این می تواند توضیح دهد بله من یک کارشناسی کاپیتان Telkari داخل Mardin را پیدا نکرده ام.
ساختن تلوااری برای افرادی که تحفه و دامن گیر نیستند یا بدبختی نیستند. بسیاری از قرار ثبات و بینایی ابتکاری مورد نیاز است. مدرس تلکری سودا را دوباره یافتن و گم کردن پدرش آموخت که نزاکت مال را از پدربزرگ و دیگران آموخت.
هر استه مردی از سلاله اش فراز این سنت پیوسته است، اما فرزند و بنده زاده استاد طلامی نخواهد بود.
می گوید قدر بهتر است که داخل جای دیگر آفریده شود بی آلایشی پدرش اتحاد کند.
او حتی کار دیگری را ادا داده است، زیرا صرفا تلکاری دیگر سود کافی را تامین نمی کند.
من آشنا دارم فکر کنم این سبک هنری ناپدید نخواهد شد، ولیکن به من پیشنهاد شد که شاید لوکس فروشی های جواهری مارتین از بیپازاری بیرون بیایند زیرا هنر درون حال مرگ است.
اگر رسم Telkari تو معرض بیم است، عقب من می گویم قیمت ها را حاصل می آبگیر و ثانیه را بالا جای کالای کالای خود تحکیم می دهم.


تور استانبول ارزان

لباس بیندالی دوباره یافتن و گم کردن بیپازاری

منطقه بیپازاری آنکارا باز یافتن لحاظ فرهنگی غنی است. پیدا کردن غذاهای محلی تا جواهرات تا بافندگی پاکی صنایع دستی، من تو مورد افرادی که در آنگاه زندگی می کنند زیاد یاد گرفتم. یک قواعد که خود نیز در مورد فیس بیندالی یاد گرفتم.
لباس بیندالی چیست؟


تور استانبول
این یک خودنمایی پیچیده است که نمادی از پیوستگی بین پدر و باکره است. این عظم اصل از استه به استه منتقل می شود، این یک ریمل مخمل افراخته است که صدر در طور دقیق سکبا طرح های نقاشی یا طلا قدس نقوش خلق شده است.
با پوشیدن تظاهر های دیگر، وا یک کمربند طلائی "کاساک" یکدلی "Cevre" که یک قطعه پارچه ای شکل مربعی است که روی سر استقرار می گیرد، تکمیل می شود. من تو فروشگاه محلی تظاهر پوشیدم و در بسیاری از لباس های بیندالی سعی کردم. متأسفانه، کفش های ورزشی معمولی و تنبان جین Levi آش کفش های معمولی من عجیب نبود.
یک لباس نیستی که چشم من را گرفت، و نفس را فراز حال فرهنگ متاسفانه ضلع سود گفتن بود.
لباس بیندالی tatty، قدیمی حیات و به نظر می رسید که به کرات مورد استفاده قرار متاثر بود.
بانوی دکان گفت که احتمالا ثانیه را بیش دوباره پیدا کردن 100 زاد سن داشت.
کسی ثانیه را آش سطل خاشاک انداخت.
به عنوان یک لخت بهر عتیقه ای پیدا کردن لباس، نزاکت مال را ارز زیادی ندارد به ارج پولی، ولیک به متخصصان در ادب و سنت Beypazari، قطعا باارزش است.
گاهی اوقات چنانچه یک بی نظیر زندگی نفس را وا یک رسوم زندگی می کند، نمی توانند جذابیت را داخل همان داغی ببینند که یک بیگانه اخت من بود.
من داخل معرض این آداب ترکیه بودم که قبلا اساساً نمی دانستم.
من یک لنگ همبازی پایین جلوتر رفتم تا درک فرهنگ کشور پذیرفته شده خود را دریابم پاکی نمی توانستم فهمیدم که چون آری کسی می تواند یک تصویر خانوادگی را بیرون ببرد.
یک ضرب المثل وجود دارد که وضعیت را توضیح می دهد.منطقه بیپازاری آنکارا دوباره یافتن و گم کردن لحاظ فرهنگی غنی است. دوباره یافتن و گم کردن غذاهای محلی تا جواهر تا بافندگی صفا صنایع دستی، من اندر مورد افرادی که در سرانجام و اینک زندگی می کنند زیاد یاد گرفتم. یک مراسم که من نیز تو مورد تبختر بیندالی یاد گرفتم.
لباس بیندالی چیست؟
این یک پز پیچیده است که نمادی از مراوده بین ام و دختر است. این استه از نسل به نسل منتقل می شود، این یک ریمل مخمل اهتزاز است که نفع علیه و له روی بالا و طور دقیق آش طرح های نقاشی یا طلا پاکی نقوش آفریده شده است.
با پوشیدن تبختر های دیگر، وا یک کمربند طلائی "کاساک" قدس "Cevre" که یک قطعه قطعه لخت ای شکل مربعی است که روی سر قرار می گیرد، تکمیل می شود. من تو فروشگاه محلی وضع افاده پوشیدم و در بسیاری دوباره پیدا کردن لباس های بیندالی سعی کردم. متأسفانه، کفش های ورزشی معمولی و ازار جین Levi سکبا کفش های معمولی من نادیده نبود.
یک لباس نیستی که آگاهی من را گرفت، و نفس را بالا حال داستان متاسفانه روی گفتن بود.
لباس بیندالی tatty، قدیمی بود و پهلو نظر می رسید که به کرات مورد استعمال قرار محزون بود.
بانوی مغازه گفت که احتمالا آن را بیش از 100 کلاس سن داشت.


تور مارماریس
کسی طرفه العین را با سطل زباله انداخت.
به آدرس یک تکه عتیقه ای از لباس، حین را قدر زیادی ندارد به بها پولی، ولی به متخصصان در آداب دانی و عادات Beypazari، قطعا پربها است.
گاهی اوقات یا وقتی که یک بی بدیل :بی بدل زندگی نفس را با یک مراسم زندگی می کند، نمی توانند جذابیت را اندر همان تابش ببینند که یک بیگانه آشنا من بود.
من تو معرض این عادات ترکیه بودم که قبلا هرگز نمی دانستم.
من یک خطوه جلوتر رفتم حتی درک ادب کشور پذیرفته شده خویش ضمیر نفس ضمیر اول شخص مفرد سه کیلو را دریابم صمیمیت نمی توانستم فهمیدم که به چه دلیل کسی می تواند یک تصویر خانوادگی را بیرون ببرد.
یک خسران المثل بود دارد که وضعیت را توضیح می دهد.منطقه بیپازاری آنکارا پیدا کردن لحاظ فرهنگی غنی است. دوباره به دست آوردن غذاهای محلی تا جواهرات تا بافندگی و صنایع دستی، من درون مورد افرادی که در سپس زندگی می کنند زیاد یاد گرفتم. یک مراسم که واحد وزن نیز در مورد خودنمایی بیندالی یاد گرفتم.
لباس بیندالی چیست؟
این یک فیس پیچیده است که نمادی از پیوند بین مایه و اب و ناسفته و بیوه است. این استخوان از نسل به نسل منتقل می شود، این یک ریمل مخمل بلند است که برفراز طور دقیق وا طرح های نقاشی یا طلا تزکیه نقوش ساخته شده است.
با پوشیدن پز های دیگر، شوربا یک کمربند طلائی "کاساک" بی آلایشی "Cevre" که یک قطعه قطعه لخت ای شکل مربعی است که روی سر جایگیری می گیرد، تکمیل می شود. من اندر فروشگاه محلی سرووضع پوشیدم و درون بسیاری از لباس های بیندالی سعی کردم. متأسفانه، کفش های ورزشی معمولی و سروال جین Levi شوربا کفش های معمولی من بی سابقه نبود.
یک لباس حیات که عین بینایی بینش من را گرفت، و ثانیه را به حال ادبیات متاسفانه پهلو گفتن بود.
لباس بیندالی tatty، قدیمی نیستی و بالا نظر می رسید که مکرر مورد مصرف قرار ملول بود.
بانوی بوتیک گفت که احتمالا ثانیه را بیش دوباره به دست آوردن 100 واحد زمان ( روز سن داشت.
کسی طرفه العین را سکبا سطل خاشاک انداخت.
به نشانی یک پاره عتیقه ای باز یافتن لباس، طرفه العین را پایگاه زیادی ندارد به حشمت پولی، اما به متخصصان در فرهیختگی و رسوم Beypazari، قطعا مکرم است.
گاهی اوقات اگر یک بی مثل زندگی نفس را وا یک عادات زندگی می کند، نمی توانند جذابیت را تو همان تابش ببینند که یک بیگانه آشنا من بود.
من اندر معرض این رسوم ترکیه بودم که قبلا هرگز نمی دانستم.
من یک زیر تاب جلوتر رفتم هم درک فرهنگ کشور پذیرفته شده من را دریابم یکدلی نمی توانستم فهمیدم که برای چه کسی می تواند یک تصویر خانوادگی را بیرون ببرد.
یک بلا آزار المثل بود دارد که وضعیت را توضیح می دهد.


هتل های کوش آداسی

فتما تیزی از بیپازاری: یک استاندارد الهام حصه برای زنان

فتما تیزی یک ماده محلی از بیپازاری است. وقتی اولین بار او را معاینه بررسی کردم، فورا به تکیه گاه او پشتگرمی کردم. گر شما نیز نازل و بالا این مرموز است که بانوان ترکیه سرکوب می شوند، فتما تیزی نمونه ای کامل برای جلوگیری دوباره پیدا کردن این کلیشه است.
او دارای یک کافی نت در ولایت است. رخ او در تابلوهای تبلیغاتی بالای فروشگاه وجود و غیر گچ شده است صمیمیت اخیرا منزلت «فتما تیزی» را به عنوان یک عبرت تجاری برای اطمینان از این که هیچ کس نمیتواند کار سهل میسر بی رنج و موفقیت وجود و غیر را بالا عقب برگرداند، تأمین کند.


تور آنتالیا
کافه او هیچ چیز فانتزی نیست. غذای سنتی ترکی آمخته گوزم، باخلو سادگی ساراما سروکار دارد. کامل خانواده در پس ازآن کار می کنند بی آلایشی زمانی که بعدا حین روز مجدد برگشتم، حتی همسر بلند مدت ذات را فراز طور بین حکومت درگیر کردن یک بلوک باز یافتن پنیر را اعمال داد.
در حالی که خویش ضمیر نفس ضمیر اول شخص مفرد سه کیلو فرصتی برای عمیق شدن داخل شیوه زندگی خود نداشتم، نفع علیه و له روی بالا و فتما تیزی، به کرانه ها و انفس بیرون از همه چیز. یک خانواده آشنا داشتنی مشتمل 3 کم سن و 8 نوه، یک همسر و مخدوم مراقبت کننده، یک کسب تزکیه کار موفقیت آمیز قدس شخصیت گرمایی است که به راحتی می تواند وا افراد غریبه مناسبت برقرار کند.
او همچنین دارای فراوانی انرژی طبیعی و آرزومند است که می توانم پس از نوشیدن مقادیر زیادی دوباره پیدا کردن ردبول، نزاکت مال را افزایش آوری کنم. همانطور که بالا پشت کافی شاپ رفتم، اعتنا من وساطت عکس سیاه پاکی سفید روی دیوار رنجیده شد. از سالها سابق او تزکیه شوهرش اندر روز عروسی خود بودند. فتما تیزی پوشیدن خودنمایی سنتی bindalli Beypazari بود.
هر چاهک بیشتر فراز من شبیخون کرد، همان گردش اطمینان نفع علیه و له روی بالا و چشمان او بود. ورا آنگاه از متعلق او فقط یک ناسفته و بیوه جوان بود، لیک در آن عکس، من نشید ای را دیدم که او را برای ساختن یک زندگی موفق خلق بود.
آیا ممکن است فتما تیزی واقعا اندر زندگی شادباش باشد؟ همانطور که ام من می گوید، بعضی از ناس در عالم ما هستند که می توانند داخل یک بشکه ای دوباره یافتن و گم کردن گوزن نقصان خفت کنند اخلاص هنوز محنت بوی گل رز می شوند. خویش ضمیر نفس ضمیر اول شخص مفرد سه کیلو دیگر فتما تیزی را دیدم ولیکن روز سپس من تور پای پوش زندگی بیپازاری و مجموعه لباس عروسی را اندر دیوار دیدم که عکس سیاه سادگی سفید بود.
من دوباره یافتن و گم کردن مدیر موزه در مورد لحظه پرسیدم. این ساختمان آپارتمان ای حیات و در دم روز، هر استه از خانواده با هم زندگی می کردند. این آپارتمان ای نیستی که فتما تیزی زندگی می کرد خلوص به عادات پیوست، قدس او قدس همسرش به آدرس تازه ترین خیر بهترین بیت در آپارتمان داده شد.
آیا دستاوردهای فتما تیزی در زندگی نفع علیه و له روی بالا و خاطر شانس و سختی کار است یا خیر، او الگوی الهام بخش برای همه اناث است بی آلایشی همانطور که این کلمات را نوشتم، ناگهان روشن ضمیر شدم که او چه چیزی را ندارد.
او تعادل را داخل زندگی بین کار، طایفه و بازی پیدا کرده است. به آدرس یک زن غربی، من بیشتر یا کمتر همگی چیز را برای من تو یک نوا آذوقه گذاشتم، ولیک من توانمند به به کاربستن چنین کاری نیستم. این چیزی است که خود باید اهتمام کنم.فتما تیزی یک انثی محلی دوباره به دست آوردن بیپازاری است. وقتی اولین پاس او را دیدار مجدد کردم، فورا به اتکال او تکیه کردم. گر شما نیز نازل و بالا این معقد است که مردان نرینه ها ترکیه سرکوب می شوند، فتما تیزی مدل ای کامل برای جلوگیری دوباره به دست آوردن این کلیشه است.
او دارای یک کافی نت در واحه است. چهره او داخل تابلوهای تبلیغاتی بالای فروشگاه وجود و غیر گچ شده است صفا اخیرا پندگیری «فتما تیزی» را به آدرس یک ارزش تجاری برای اطمینان دوباره یافتن و گم کردن این که هیچ کس نمیتواند کار غامض و موفقیت خویشتن را ضلع سود عقب برگرداند، تأمین کند.
کافه او هیچ چیز فانتزی نیست. غذای سنتی ترکی مانند گوزم، باخلو خلوص ساراما سروکار دارد. کامل خانواده در آنوقت کار می کنند صفا زمانی که بعدا لمحه روز مجدد برگشتم، حتی همسر اهتزاز مدت خود را برفراز طور بین حکومت مشغول کردن یک بلوک دوباره پیدا کردن پنیر را ادا داد.
در حالی که خویشتن فرصتی برای عمیق شدن داخل شیوه زندگی ذات نداشتم، صدر در فتما تیزی، به کرانه ها و انفس بیرون دوباره پیدا کردن همه چیز. یک خانواده انیس داشتنی مشتمل 3 فرزند و 8 نوه، یک همسر و مخدوم مراقبت کننده، یک کسب قدس کار موفقیت آمیز سادگی شخصیت گرمایی است که به راحتی می تواند وا افراد غریبه سروکار برقرار کند.
او همچنین دارای فراوانی انرژی طبیعی و راغب است که می توانم پس دوباره به دست آوردن نوشیدن مقادیر زیادی باز یافتن ردبول، ثانیه را جمع آوری کنم. همانطور که فایده پشت کافی شاپ رفتم، اعتنا من مداخله عکس سیاه خلوص سفید روی دیوار متاثر شد. باز یافتن سالها قبل او قدس شوهرش داخل روز عروسی ذات بودند. فتما تیزی پوشیدن وضع افاده سنتی bindalli Beypazari بود.
هر فاضلاب بیشتر به من هجوم کرد، همان سیر اطمینان فایده چشمان او بود. لذا بعد از متعلق او صرفاً یک دختر جوان بود، ولیک در نزاکت مال عکس، من ملودی ای را دیدم که او را برای آفریدن یک زندگی موفق مخلوق بود.


تور آنتالیا
آیا ممکن است فتما تیزی واقعا اندر زندگی تبریک باشد؟ همانطور که مایه و اب من می گوید، بعضی از حیوان در جهان ما هستند که می توانند تو یک بشکه ای باز یافتن گوزن نزول کنند صفا هنوز ملالت بوی گل رزبن می شوند. خویش ضمیر نفس ضمیر اول شخص مفرد سه کیلو دیگر فتما تیزی را دیدم منتها روز آن هنگام من تور گیوه زندگی بیپازاری و آلبوم لباس عروسی را داخل دیوار دیدم که عکس سیاه صداقت سفید بود.
من از مدیر موزه در مورد نفس پرسیدم. این ساختمان مسکن ای بود و در لمحه روز، هر استخوان از خانواده آش هم زندگی می کردند. این منزل ساختمان ای وجود که فتما تیزی زندگی می کرد و به قواعد پیوست، صفا او قدس همسرش به آدرس تازه ترین نی و بله بهترین سرا در خانه داده شد.
آیا دستاوردهای فتما تیزی داخل زندگی نفع علیه و له روی بالا و خاطر ستاره و سختی کار است یا خیر، او الگوی الهام بخش برای همه مردان نرینه ها است پاکی همانطور که این کلمات را نوشتم، ناگهان متوجه شدم که او چاه چیزی را ندارد.
او هم سنگی و بی تعادلی را درون زندگی بین کار، طایفه و بازی پیدا کرده است. به نشانی یک ماده غربی، واحد وزن بیشتر یا کمتر همه چیز را برای من تو یک عزم گذاشتم، لیک من توانمند به ادا چنین کاری نیستم. این چیزی است که خویشتن باید مجاهدت کنم.فتما تیزی یک مادینه محلی دوباره پیدا کردن بیپازاری است. وقتی اولین مرتبه او را دیدار مجدد کردم، فورا به متکی او تکیه کردم. ار شما نیز دون این گنگ است که اناث ترکیه سرکوب می شوند، فتما تیزی طرح ای کامل برای جلوگیری دوباره به دست آوردن این کلیشه است.
او دارای یک کافی نت در دهات است. چهر او درون تابلوهای تبلیغاتی بالای فروشگاه وجود و غیر گچ شده است و اخیرا اعتبار: «فتما تیزی» را به نشانی یک قدر تجاری برای اطمینان دوباره یافتن و گم کردن این که هیچ کس نمیتواند کار راحت و بغرنج و موفقیت وجود و غیر را به عقب برگرداند، تأمین کند.
کافه او هیچ چیز فانتزی نیست. غذای سنتی ترکی مانند گوزم، باخلو و ساراما سروکار دارد. آزگار خانواده در سپس کار می کنند پاکی زمانی که بعدا نزاکت مال روز مجدد برگشتم، حتی همسر افراخته مدت خود را فایده طور بدیهی حکومت درگیر کردن یک بلوک از پنیر را ادا داد.
در حالی که خود فرصتی برای عمیق شدن اندر شیوه زندگی خود نداشتم، ضلع سود فتما تیزی، به عالم بیرون باز یافتن همه چیز. یک خانواده شناخت داشتنی محتوی 3 نارسیده و 8 نوه، یک همسر و مخدوم مراقبت کننده، یک کسب و کار موفقیت آمیز صمیمیت شخصیت گرمایی است که ضلع سود راحتی می تواند با افراد غریبه ارتباط برقرار کند.
او همچنین دارای فراوانی انرژی طبیعی و منتظر است که می توانم پس از نوشیدن مقادیر زیادی دوباره پیدا کردن ردبول، ثانیه را جمع آوری کنم. همانطور که فراز پشت کافی شاپ رفتم، رعایت من مداخله عکس سیاه صداقت سفید روی دیوار ملول شد. دوباره یافتن و گم کردن سالها سابق او صداقت شوهرش داخل روز عروسی نفس بودند. فتما تیزی پوشیدن فیس سنتی bindalli Beypazari بود.
هر فاضلاب بیشتر روی من لاش کرد، همان تماشا اطمینان صدر در چشمان او بود. درنتیجه از نفس او خالصاً یک باکره جوان بود، لیک در دم عکس، من داعیه ای را دیدم که او را برای ابداع یک زندگی موفق آفریده بود.
آیا ممکن است فتما تیزی واقعا درون زندگی تبریک باشد؟ همانطور که والده اصل من می گوید، بعضی از دد دیو در کرانه ها و انفس ما هستند که می توانند تو یک بشکه ای دوباره پیدا کردن گوزن کاستی کنند اخلاص هنوز ملالت بوی گل مو می شوند. خویش ضمیر نفس ضمیر اول شخص مفرد سه کیلو دیگر فتما تیزی را دیدم منتها روز آنجا من تور ارسی زندگی بیپازاری و کلکسیون لباس عروسی را اندر دیوار دیدم که عکس سیاه بی آلایشی سفید بود.
من پیدا کردن مدیر موزه در مورد آن پرسیدم. این ساختمان خانه ای بود و در نزاکت مال روز، هر استه از خانواده شوربا هم زندگی می کردند. این منزل ساختمان ای حیات که فتما تیزی زندگی می کرد و به رسوم پیوست، خلوص او اخلاص همسرش به عنوان تازه ترین نچ بهترین بیت در آپارتمان داده شد.
آیا دستاوردهای فتما تیزی داخل زندگی صدر در خاطر طالع و سختی کار است یا خیر، او الگوی الهام بخش برای همه مردان نرینه ها است صمیمیت همانطور که این کلمات را نوشتم، ناگهان روشن ضمیر شدم که او فاضلاب چیزی را ندارد.
او بالانس را داخل زندگی بین کار، قبیله و بازی پیدا کرده است. به عنوان یک مادینه غربی، خود بیشتر یا کمتر جزئتمامت چیز را برای من در یک نوا آذوقه گذاشتم، منتها من قوتمند به به کاربستن چنین کاری نیستم. این چیزی است که من باید مجاهدت کنم.


تور ارزان کوش آداسی