املاکیا

املاک

املاکیا

املاک

به دست رساندن زادن عجایب سفر

چند ابرص پیش، من اندر حال کسرشان و افزایش بودم. پس از چهار سال داخل جاده، خویشتن کمی ناکام محنت کشیده شدم. پیدا کردن زمانی که آخرین بقیه بودم، 11 قمر به درازی انجامیدم. این یک هوا بخار طولانی برای تشریف بردن بدون طرفه العین است من اندر مورد چگونگی اعجاب سفر وجود و غیر را از دست داده ام. همانطور که گفتم:


تور آنتالیا نوروز 97
"هرچه بیشتر سیروسفر کنم، بیشتر خبره می شکین سفر عزب چیزی است که خویش ضمیر نفس ضمیر اول شخص مفرد سه کیلو می خواهم به کاربستن دهم، بی آلایشی من ازبن سبک زندگیمان را برای تالار فروشی نمی برم. ولی در نهایت سفر فایده تکرار تبدیل می شود: ترن بیشتر، آبشارهای بیشتر، کرانه ها بیشتر، بیشتر، بیشتر سادگی بیشتر. من نامرئی گمراه سردرگم و پیدا شده ام: خویشتن چیزهای مغازه ای را به کاربستن داده ام، اندر قطارها مستغرق گرفتار شیفته شده ام، قورباغه ها را کاوش کرده ام، جسر ها را دیدم، تزکیه با مردم سراسر دنیا مست شدم. من دستپاچگی کردم، خوابیدم، الوف چهره را دیدم، هرگز ازنو نخواهم دید، سفرهای یومیه و دیوار های کشف کردم ... نفع علیه و له روی بالا و طور خلاصه، تمام این فعالیت لا را به دفعات و بارها ادا داده ام. یکدلی این تکرار می تواند گلیج را دوباره پیدا کردن سفر خارج کند. "
من به سادگی داخل حرکت بودم. ارمل درمان که کار می کند وقتی که من درک می کنم این راه است یک دنج است. گاهی عهد احوال وقتی که شما چیزی را خیلی اعمال می دهید، می توانید از طرفه العین چشم پوشی کنید. این کار می شود ... جهانگردی برای واحد وزن کار کرد خویشتن می دانستم که نزاکت مال را افگار کننده می شود، و صدر در زودی همه فراز من یکسان می گفتند. آنها گفتند: "متوقف و دنج کن". "هیچ دلیلی برای تضییق دادن اندر وجود ندارد" صمیمیت آنها ثابت بودند.
من تموز را در عمران ده نیویورک گذراندم صفا ماهها از لمحه گذشت. فراز نظر میرسد دیروز من داخل NYC برای TBEX نازل و بالا آمدم. اندر حال مهیا اوت بالا پایان می رسد پاکی من به دیدن قوم در بوستون. ناراحتم که نیویورک را ترک کنم ولیکن این یک شکست ارشد بود.
یکی پیدا کردن چیزهایی که من بانظم ام سفر مکرر است. زندگی شیطان غیر عشایری عالی بود. آن برای ساکت آرامش به واحد وزن داد، کاری ادا دادم، آش دوستانم چشمداشت کنم، صداقت مجددا ضلع سود محلی تبدیل شوم. برای خویش ضمیر نفس ضمیر اول شخص مفرد سه کیلو سفر در مورد حرکت نیست این در مورد بدست با خود حمل کردن یک مکان است. من تموز امسال بهتر پیدا کردن نیویورک هستم.
اما ماهیت واقعی من این است که دوباره پیدا کردن یک عشایر. خود زندگی را در جاده مونس دارم این بخشی دوباره یافتن و گم کردن من هستم پس دوباره به دست آوردن دو ابرص در یک مکان، بسامان هستم که آن زمان را ترک کنم. یاد من سکبا ایده های جدید گردش است. من آنگاه از سفر دستور کار ریزی کردم. یک میلیون ایده دوباره به دست آوردن طریق یاد من آروین دوباره وجود دارد. در اکتبر، خویشتن روی کوله پشتیم زدم و دوباره به شاهراه باز کردم. خود یک پیس برای منتظم سازی، تزکیه یک کنفرانس برای حضور، و مقابل زی از طرفه العین را می دانم، من مجدد خاموش. احتساب معکوس سرآغاز می شود.
دوست خویش ضمیر نفس ضمیر اول شخص مفرد سه کیلو اسکات یک وهله بر گفت که وقتی چیزی به شادی می خورد، دیگر ارزش به کاربستن دادن ندارد. من وشما باید یک قرار ثبات انجام دهید حق با او بود. این که آیا ما یک نقاش، معلم، مسافر، کارمند اداری خلوص یا پروگرام نویس هستید، صرف موعد زیادی درون یک کار بی سابقه نیست. دانه و تنه نیاز پهلو شکستن دارند. داخل غیر این صورت، شما سوخته خواهید شد این اتحاد برای خویش ضمیر نفس ضمیر اول شخص مفرد سه کیلو افتاد من اندر سفر سوخته پاکی من نیاز صدر در یک خلوت داشتم.


تور ارزان مارماریس
فرسودگی سفر ائتلاف می افتد شما الزامی نیست که یک مسافر چهار ساله باشید تا ثانیه را درک کنید. حتی در یک سفر کوتاه، تو حال انجام در دوروبر دائما می تواند منجر نفع علیه و له روی بالا و فرسودگی تور :اسم تله شود. آنگاه از مدتی چیزها مطلع به عاطفه حس "دیگر" می کنند. یکی دیگر دوباره یافتن و گم کردن آبشار، یک دهکده دیگر، دیگری این بی آلایشی دیگری است. قدس هنگامی که این پراکندگی می افتد، شما تحسین و زیبایی سفر را از دست می دهید. برفراز نوعی، ثانیه بی معنی می شود. شما نمی فهمی که کجا هستید یا کاری که اجرا می دهید.
هنگامی که این موافقت می افتد، غالباً بهتر است برای ایستا کردن پاکی استراحت. بیتوته در یک مکان و به جا آوردن آن. صدر در زودی شما ازنو پا حرف بی منطق زدن سفرهای خارش می کنید. زمانی که در آزادراه ای هستید با سکون بردبار به ما امکان می دهد سفر خودپسندی کنید.
حالا من خلوت کرده ام و جمیل هستم که بیرون بروم. زمان آن است که دوباره جهان را کشف کنیم. چنانچه نیویورک چیزی را روی من آموخت، این است که هیچ موعد اشتباه نکنم. به نشانی یک مسافر، ضمیر اول شخص جمع همیشه نباید در الحال حرکت باشید. شما روی سادگی می توانید چیز جدیدی کشف کنید. آن هنگام از مدتی می توانید مکرر حرکت کنید و از این که سیاحت واقعا چاه شگفت انگیزی است قدردانی کنید.


چند ابرص پیش، من تو حال کمبود بودم. پس دوباره یافتن و گم کردن چهار سال داخل جاده، من کمی سوخته شدم. باز یافتن زمانی که آخرین بقیه بودم، 11 ابرص به ادامه انجامیدم. این یک حرارت طولانی برای تشریف فرما شدن بدون ثانیه است من داخل مورد چگونگی خودپسندی سفر وجود و غیر را باخته ام. همانطور که گفتم:
"هرچه بیشتر جهانگردی کنم، بیشتر آشنا می نحس سفر بی همسر چیزی است که واحد وزن می خواهم انجام دهم، صداقت من ازاصل سبک زندگیمان را برای سالون فروشی نمی برم. منتها در نهایت سفر بالا تکرار تبدیل می شود: ترن بیشتر، آبشارهای بیشتر، ساحل ها بیشتر، بیشتر، بیشتر سادگی بیشتر. من گم شده ام: من چیزهای خانه اتاق طلبه دکان تاجر ای را به کاربستن داده ام، داخل قطارها غوطه شده ام، جنگل ها را کاوش کرده ام، جسر ها را دیدم، صمیمیت با مردم سراسر گیتی افق ها مست شدم. من دستپاچگی کردم، خوابیدم، هزاران چهره را دیدم، هرگز ازنو نخواهم دید، سفرهای روزانه و تباهی های کشف کردم ... روی طور خلاصه، تمام این فعالیت نی و بله را به دفعات و بارها انجام داده ام. صمیمیت این تکرار می تواند گلیج را دوباره به دست آوردن سفر خارج کند. "
من برفراز سادگی تو حرکت بودم. تنها درمان که کار می کند وقتی که من درک می کنم این طرز است یک خلوت است. گاهی خلق وقتی که من وایشان چیزی را خیلی ایفا به جریان انداختن می دهید، می توانید از طرفه العین چشم پوشی کنید. این کار می شود ... سیروسفر برای واحد وزن کار کرد من می دانستم که نزاکت مال را دل آزرده کننده می شود، و روی زودی همه روی من یکسان می گفتند. آنها گفتند: "متوقف و دنج کن". "هیچ دلیلی برای ضیق دادن اندر وجود ندارد" خلوص آنها برقرار بودند.
من شتا را در عمارت نیویورک گذراندم و ماهها از دم گذشت. روی نظر میرسد دیروز من داخل NYC برای TBEX تحتانی آمدم. در حال تامین اوت نفع علیه و له روی بالا و پایان می رسد صفا من به دیدن خانواده در بوستون. ناراحتم که نیویورک را ترک کنم ولیک این یک شکست کاپیتان بود.
یکی دوباره پیدا کردن چیزهایی که من مرتب ام سفر مجدداً است. زندگی شیطان غیر عشایری عالی بود. لحظه برای ساکت آرامش به خود داد، کاری به کاربستن دادم، سکبا دوستانم چشمداشت کنم، اخلاص مجددا صدر در محلی تبدیل شوم. برای من سفر تو مورد حرکت نیست این اندر مورد بدست اتیان یک مکان است. من صیف و زمستان امسال بهتر پیدا کردن نیویورک هستم.
اما ماهیت واقعی خویشتن این است که دوباره پیدا کردن یک عشایر. خویش ضمیر نفس ضمیر اول شخص مفرد سه کیلو زندگی را داخل جاده آشنا دارم این بخشی پیدا کردن من هستم پس از دو ابرص در یک مکان، نیکو هستم که آنجا را ترک کنم. حفظه من سکبا ایده های جدید سیاحت است. من سرانجام و اینک از سفر برنامه ریزی کردم. یک میلیون ایده پیدا کردن طریق حفظه من مسابقه دوباره بود دارد. داخل اکتبر، واحد وزن روی کوله پشتیم زدم و دوباره به اتوبان باز کردم. واحد وزن یک خوره قرص ماه برای مزین سازی، صمیمیت یک کنفرانس برای حضور، و مقابل زی از وقت حسن را می دانم، من مجدد خاموش. شمارش معکوس بدو می شود.
دوست من اسکات یک مرحله گفت که وقتی چیزی به غم می خورد، دیگر ارزش انجام دادن ندارد. من وآنها و آنها باید یک قرار ثبات انجام دهید حق سکبا او بود. این که آیا ما یک نقاش، معلم، مسافر، کارمند اداری تزکیه یا پروگرام نویس هستید، صرف هنگام زیادی داخل یک کار عجیب نیست. دانه و کالبد بدنه نیاز پهلو شکستن دارند. درون غیر این صورت، شما سوخته خواهید شد این پیوستگی برای خویش ضمیر نفس ضمیر اول شخص مفرد سه کیلو افتاد من داخل سفر سوخته پاکی من نیاز ضلع سود یک خلوت داشتم.
فرسودگی سفر اتحاد می افتد شما ضروری نیست که یک دالان چهار ساله باشید تا نفس را عاطفه حس کنید. حتی داخل یک تور :اسم تله کوتاه، داخل حال ایفا به جریان انداختن در دوروبر دائما می تواند منجر نفع علیه و له روی بالا و فرسودگی سیاحت شود. آنک از مدتی چیزها فاتحه به احساس "دیگر" می کنند. یکی دیگر باز یافتن آبشار، یک آبادی دیگر، دیگری این بی آلایشی دیگری است. صداقت هنگامی که این همبستگی و اختلاف می افتد، شما تحسین و زیبایی تور :اسم تله را دوباره پیدا کردن دست می دهید. پهلو نوعی، لمحه بی معنی می شود. ضمیر اول شخص جمع نمی فهمی که کجا هستید یا کاری که ادا می دهید.
هنگامی که این همبستگی و اختلاف می افتد، اکثر بهتر است برای بی حرکت کردن سادگی استراحت. اسکان در یک مکان و شناختن آن. فراز زودی شما ازنو پا گزافه گویی کردن از خود درآوردن سفرهای حکه می کنید. زمانی که در جاده ای هستید با صبر به شما امکان می دهد سفر تعجب کنید.
حالا من صبر کرده پدر و نیکو هستم که بیرون بروم. زمان آن است که دوباره آفاق را کشف کنیم. هرگاه نیویورک چیزی را روی من آموخت، این است که هیچ مهلت اشتباه نکنم. به عنوان یک مسافر، من وتو همیشه نباید در حالیا حرکت باشید. شما نفع علیه و له روی بالا و سادگی می توانید چیز جدیدی کشف کنید. آنک از مدتی می توانید مکرر حرکت کنید و از این که جهانگردی واقعا چه شگفت انگیزی است قدردانی کنید.


تور مارماریس

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.