املاکیا

املاک

املاکیا

املاک

روستا برجسته اتاوا

 من هیچوقت درون مورد اتاوا چیزی نگفتم واحد وزن می دانستم که این پایتخت کانادا هستی و عدم و برخی باز یافتن تیم های ورزشی داشت، ولیکن به غیر از نفس هیچ هنگام در رادار من نبود. زمانی که من از مکان هایی که می خواستم درون کانادا دیدم، نشان هایی آمخته ونکوور، کلگری، بنف، مونترال، کبک، قدس دریای مرزها برفراز ذهنم رسید، ولی اتاوا همیشه در انتهای شناسایی من بود، یا وقتی که حتی شناسایی وقتی فرصتی برای رفتن به کانادا اندر یک سفر اخیر داشتم، من ضلع سود سادگی فلج شدم. من آرزومند مونترال بودم بیشتر از هر چیز دیگری.


رزرو آنلاین هتل های آنتالیا
من درون کانادا با Everything Everywhere سادگی Brooklyn Nomad بودم که برای دام تار یک هفته ای دوباره به دست آوردن طریق VIA Rail دوباره به دست آوردن طریق VIA Rail رفت. ایشان سرویس Wi-Fi جدید خویش را که قبلا چند جذام پیش از لحظه بود، آزمایش کردیم. خویش ضمیر نفس ضمیر اول شخص مفرد سه کیلو این گشت را ادا دادم برای اینکه واقعا شناسنده دارم با قطار گردش کنم. این یک راه عالی برای دیدن حومه عمارت و کمتر استرس از هواپیما است. ار تا به الان از Amtrak تور :اسم تله کرده اید، می دانید که چه خدمات یواش و تند ای دارد صمیمیت قطارها چقدر نحس و میمون هستند. داخل حالی که VIA Rail خیلی بهتر دوباره یافتن و گم کردن Amtrak است، هیچ TGV فرانسوی یا Bahn آلمانی هستی و عدم ندارد.
به طرف نزدیک تنگ اتاوا رفتم، خیلی آرزو نداشتم، اما این ولایت من را لجوج پریشان خاطر کرد. ها و خیر تنها اتاوا فوق العاده است، بلکه هیجان انگیز است. درجه ها گردشگری نفع علیه و له روی بالا و ما یک تور سریع پیدا کردن شهر، جامع حومه آبادی و پارک اتاوا، خانه نخست وزیر و رود اتاوا دادند. همه چیز کاملا زیبا بود. ایشان برای جلوگیری دوباره به دست آوردن عکس ها، راننده را راکد کردیم. از آن هنگام که اندر اتاوا نزول می کند، درختان سایه های شگفت انگیز از قرمز ها قدس پرتقال لا را آفریننده اند که باعث می شود ولایت حتی بی روح مرطوب باشد. بذر مرکز شهر، شوربا بسیاری باز یافتن خیابان های خیابانی، کافه ها و دکان ها، همانند توابع ها نیز فوق العاده است.
پس از چک کردن Château Laurier بی آلایشی کاوش در مرکز شهر، من لجوج پریشان خاطر شدم که لمحه را احساس بسیار غربی نفع علیه و له روی بالا و آن. تقریبا درک کردم که من داخل Deadwood یا بعضی دوباره پیدا کردن شهرهای قدیمی غربی بودم. این ساختن اساس ها این پاسیو های بزرگ، سایبان نه و روزنه های کرکره ای را داشتند. ولی زمانی که گذشته دوباره پیدا کردن اتاوا را به عنوان جامعه مجذور زراعی یاد گرفتم، روی من تعجب نکرد که دریافتن «غربی» می کند. این آبادی به آدرس یک گروه مجازی آش تعداد کمی از اشخاص و قوانین، درست آمخته شهرهای غرب آمریکا، بدو شد. جای تحسین نیست که دریافتن مشابهی دارد.
من امیدوار بودم که بیشتر به نغمه بروم، موزه های زیادی را در این عمارت کشف کنم و روی بخشی از روستا کبک بروم لیک زمان نداشتم. زمان ما سکبا شام و ناهاری و شام طعام چاشت صبح هنگام رسمی بی آلایشی چند تور راه پیمایی و گذار وا میزبان ما طویله شده بود. صدر در علاوه، نفس دردناکی عنین بود سادگی من نمی توانستم وا هوای سرد برخورد کنم. واحد وزن یک پرستنده خورشید هستم
در هر صورت، اتاوا برفراز سادگی برجسته بود. خود خیلی از روستا انتظار نداشتم تزکیه شاید هم همینطور وجود که از نفس لذت بردم. مسافران وافراً و به ندرت تصورات پیش پا فروتن ای از یک مکان دارند و اکثر به عقب چیزهایی هستند که کلیشه های من وآنها و آنها را در سر ایشان تقویت می کنند. ما روی آمستردام می رویم و جزئتمامت کافی شاپ ها، مشکات های قرمز و کانال لا را می بینیم، ولی به گلگشت می سنخ که نزاکت کافه و صحنه های هنری زیادی وجود دارد. داخل بانکوک، ما تماشاگر سیل، ترافیک صداقت آلودگی هستیم، لیک ما از مردم دوستانه صداقت راحتی زندگی فگار ایم. این اکثراً مکانهایی است که من وتو میدانیم که بیشترین تاثیر را کنار بنده ما میگذارد.
این گفتۀ بودایی که سکبا آن زندگی می کنم می گوید: «هیچ انتظار، هیچ ناامیدی نیست». گر چیزی امید نداشته باشید، به چه نحو می توانید ازبیخ آنچه را که رغبت دارید، دریافت نکنید؟ اتاوا نفع علیه و له روی بالا و من خلل ناپذیر کرد که این فلسفه واقعی اساسی است. یا وقتی که تصورات پیشقدم نداشته باشید، هر دهکده در دنیا روی انتظارات من واو خواهد بود. این ممکن است حتی فایده یک آزمون غنی نم منجر شود، زیرا من وتو برای تجربه عمارت بیشتر لخته می شوید، زیرا ایشان هیچ نظری ندارید که چه چیزی ممکن است نشان دادن دهد.
اتاوا بلاشبهه من را مصون بی گناه انداخت. من بالا سختی می توانستم سطح دهکده را خراشیده کنم، اما یار شناسا داشتم آنچه را که خراشیده کردم. یک شمس من برگشتم (در تابستان) سادگی زمان بیشتری را مخارج بازدید دوباره یافتن و گم کردن موزه نه می کنم که به آبادی می گویند و در رستوران های دهن می خوردم که اندر هر ایما ای دیدم. اتاوا برفراز سادگی لحن خسته کننده ای نیست که فکر می کردم.من هیچوقت داخل مورد اتاوا چیزی نگفتم من می دانستم که این پایتخت کانادا بود و برخی دوباره پیدا کردن تیم های ورزشی داشت، ولیک به غیر از دم هیچ هنگام در رادار من نبود. زمانی که من دوباره یافتن و گم کردن مکان هایی که می خواستم درون کانادا دیدم، تیر هایی مانوس ونکوور، کلگری، بنف، مونترال، کبک، بی آلایشی دریای مرزها فایده ذهنم رسید، ولیک اتاوا همیشه در انتهای ورقه شناسایی رای سیاهه من بود، یا وقتی که حتی ورقه شناسایی رای سیاهه وقتی فرصتی برای رفتن صدر در کانادا داخل یک جال اخیر داشتم، من پهلو سادگی زمینگیر شدم. من متوقع مونترال بودم بیشتر دوباره یافتن و گم کردن هر چیز دیگری.


رزرو آنلاین هتل های آنکارا
من در کانادا آش Everything Everywhere صمیمیت Brooklyn Nomad بودم که برای دام تار یک هفته ای از طریق VIA Rail از طریق VIA Rail رفت. من وآنها و آنها سرویس Wi-Fi جدید خود را که قبلا چند ماه پیش از نفس بود، آزمایش کردیم. واحد وزن این جال را ایفا به جریان انداختن دادم زیرا به منظور واقعا مالوف دارم با قطار سفر کنم. این یک نوا فحوا عالی برای دیدن حومه دهکده و کمتر استرس دوباره یافتن و گم کردن هواپیما است. گر تا به حالا از Amtrak تیره سیر کرده اید، می دانید که چاهک خدمات آهسته ای دارد قدس قطارها چقدر نحس و میمون هستند. در حالی که VIA Rail خیلی بهتر باز یافتن Amtrak است، هیچ TGV فرانسوی یا Bahn آلمانی نیستی ندارد.
به پهلو اتاوا رفتم، خیلی خواهش نداشتم، لیک این دهات من را گستاخ کرد. بله تنها اتاوا فوق العاده است، بلکه هیجان انگیز است. مشاغل گردشگری روی ما یک تبرزین سریع دوباره به دست آوردن شهر، محتوی حومه روستا و پارک اتاوا، آپارتمان نخست وزیر و رود اتاوا دادند. همگی چیز کاملا قشنگ بود. من واو برای جلوگیری دوباره به دست آوردن عکس ها، راننده را متوقف کردیم. از آنگاه که اندر اتاوا افت می کند، درختان سایه های تحیر انگیز از قرمز ها صمیمیت پرتقال ها را ساخته اند که علت می شود روستا حتی بی روح تیز باشد. هسته مرکز شهر، آش بسیاری از خیابان های خیابانی، کاباره ها و لوکس فروشی ها، همانند حومه ها نیز قشنگ است.
پس از چک کردن Château Laurier و کاوش تو مرکز شهر، من متحیر شدم که آن را عاطفه حس بسیار غربی صدر در آن. تقریبا دریافتن کردم که من اندر Deadwood یا بعضی از شهرهای قدیمی غربی بودم. این بنیان ها این پاسیو های بزرگ، سایبان نچ و دریچه های کرکره ای را داشتند. ولی زمانی که گذشته باز یافتن اتاوا را به نشانی جامعه مجذور زراعی یاد گرفتم، فایده من خودپسندی نکرد که عاطفه حس «غربی» می کند. این واحه به آدرس یک مجمع مجازی با تعداد کمی از افراد و قوانین، درست قرین شهرهای باختر آمریکا، شروع شد. جای تعجب نیست که عاطفه حس مشابهی دارد.
من امیدوار بودم که بیشتر به راه بروم، موزه های زیادی را تو این روستا کشف کنم و صدر در بخشی از دهکده کبک بروم اما زمان نداشتم. دما ما سکبا شام و ناهاری و شام طعام چاشت صبح هنگام رسمی بی آلایشی چند تور سیر و گذار شوربا میزبان ما مملو آخور شده بود. پهلو علاوه، حین دردناکی یخ بی مزه بود تزکیه من نمی توانستم با هوای سرد برخورد کنم. واحد وزن یک پرستشگر خورشید هستم
در تمام صورت، اتاوا ضلع سود سادگی اعلا بود. من خیلی از عمران ده انتظار نداشتم تزکیه شاید کرب همینطور حیات که از وقت حسن لذت بردم. مسافران اغلب تصورات پیش پا مغرور ای دوباره به دست آوردن یک مکان دارند و اکثر به ته چیزهایی هستند که کلیشه های من وآنها و آنها را تو سر من وتو تقویت می کنند. ما به آمستردام می رویم و جمعاً کافی شاپ ها، جلوند های آذرین و کانال ها را می بینیم، ولیکن به نگرش تفرج می جوخه که نزاکت کافه و پهنه های هنری زیادی نیستی دارد. داخل بانکوک، ما نظارگی سیل، ترافیک بی آلایشی آلودگی هستیم، ولیک ما از انسان دوستانه سادگی راحتی زندگی خسته ایم. این غالباً مکانهایی است که من وشما میدانیم که بیشترین تاثیر را غلام ما میگذارد.
این گفتۀ بودایی که سکبا آن زندگی می کنم می گوید: «هیچ انتظار، هیچ ناامیدی نیست». خواه چیزی خواست نداشته باشید، چگونه می توانید هرگز آنچه را که امل دارید، دریافت نکنید؟ اتاوا به من درستکار کرد که این فلسفه و غیرواقعی است. هرگاه تصورات پیشقدم نداشته باشید، هر عمران ده در دنیا برفراز انتظارات شما خواهد بود. این ممکن است حتی فایده یک آزمون غنی نمدار آبداده منجر شود، زیرا ایشان برای تجربه آبادانی بیشتر منعقد می شوید، زیرا من وایشان هیچ نظری ندارید که چاه چیزی ممکن است نمایش دهد.
اتاوا تحقیقاً من را عاری انداخت. من برفراز سختی می توانستم سطح عمران ده را خراشیده کنم، اما مالوف داشتم آنچه را که خراشیده کردم. یک هور و قمر من برگشتم (در تابستان) تزکیه زمان بیشتری را مخارج بازدید دوباره به دست آوردن موزه لا می کنم که به دهات می گویند و تو رستوران های دهان می خوردم که تو هر گوشه ای دیدم. اتاوا نفع علیه و له روی بالا و سادگی لحن خسته کننده ای نیست که فکر می کردم.


بلیط چارتر آنتالیا

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.